جهان را به عنوان يك خلاق ابدى كه در حاله آشكار شدن أست در نظر بگيريد، درختان شكوفه ميدهند ، سلولها خود را ميسازند - رودها
مسيرهاى جديدى براى خود ميسازند، جهان با انرژى جديد مي تپد و هر چه در این جهان است با اين انرژى سازنده در حال حركت أست
، آنچه خود را آشكار ميكند كاره خود را براى اين جهان انجام ميدهد- هر كدام به روش خود و با ضربان خود, همانگونه كه درختان
شكوفه و ميوه ميدهند بشريت نيز خلاق هنر است، پل گلدن بريج، آلبوم سفيد ، گرهنيكا، ايا صوفيه،, مجسمه ابولهل ، شاتل فضانورد,
كلوسيوم روميها ، پيج گوشتى تا شو ، آى پد ، ساندويچ استيك با پنير فيلادلفيا.
به اطرافتان نگاه كنید ، دستاوردهاى زیاد قابله توجهى كه نياز به تقدير دارد ودرپیدایش هر كدام ازاينها انسانيت به حقيقت واقعى خود
صادق بوده است ،همانند پرنده هامينگ در ساخت لانه خود صادق است مانند درخت هلو كه ميوه دار ميشود يا ابر نيمبوس كه باران توليد
ميكند. هر لانه،هر هلو، هر قطره باران و كارهاى بزرگ باهم فرق ميكند, بعضى از درختان به نظر ميوهاى بهترى از ديگران ميدهند و
بعضى انسانها احتمال دارد كه كاره بهترى از ديگرى ارائه دهند. سليقه و زيبايي تنها در چشم بيننده ميباشد.
چگونه ابر ميداند كه ببارد؟
درخت چگونه ميداند كه بهار آغاز شده است ؟
چگونه پرنده ميداند كه زمان آن رسيده است كه لانه جديدى بسازد ؟
جهان شبيه به يك ساعت عمل ميكند
در هر چيزى فصلى وجود دارد
و زمانی مشخص در زیر این آسمان.
زمان براى تولد، زمان براى مرگ
زمان كاشت زمان برداشت
زمان كشتن ، زمان شفا پيدا كردن
زمان خنده وزمان گريه
زمان ساختن و زمان خراب كردن
زمان رقصيدن، زمان عذادارى.
اين ريتم را ما درست نكرده ایم، اين ريتم توسط ما تنظيم نشده است .
همه ما در يك عمل خلافاته بزرگترى مشاركت ميكنيم كه توسط ما هدايت نميشود بلكه ما هدايت ميشويم .
هنرمند در يك جدول زمانبندى كيهانى أست .
شبيه تمام طبيعت. اگر ايده اى دارى و در مورد آن هيجانزده هستى وآن را به حيات نمي آورى ، خيلى غيرعادى نيست كه آن ايده راهش
را ازطريق يك هنرمند ديگر پيدا كند.اين به آن علت نيست كه آن هنرمند ايده شما را دزديده باشد بلكه بخاطره آنكه زمان آن نظر فرا
رسيده است .
در اين آشكار شدن بزرگ ، نظرها و فكرها ،موسيقى، تم ها و انواع ديگر هنر در خلا (اتر) وجود داشته و بر اساس زمانبدى تايين شده
آماده است كه در دنياى فيزيكى، خود را به نمايش بگذارد.
به عنوان يك هنرمند وظيفه ما آنست كه اين اطلاعات را استخراج ، تبدیل، ومنتقلشان كنيم . ما همه ترجمه كننده هاى پيغامهايى هستيم كه
جهان در حال انتشار است. بهترين هنرمند كسى أست كه باحساسترين انتن خود بتواند انرژى كه درلحظه خاص رزنانس ميكند را
دريافت كند. خيلى از هنرمندان اولين كارى كه انجام ميدهند، سعى ميكنند كه آنتن حساسى را بوجود بياورند نه براى خلق هنر بلكه برای
محافظت از خودشان،آنها بايد از خود محافظت كنند چون هرچيزىبيشتربرای آنها آزار دهنده است. آنها همه چيز را عميقتر حس ميكنند.
بعضى اوقات هنر به صورت جنبشها به ما ميرسد. معمارى باهاوس ، اكسپرسيونيست ابسترك و سينماي موج جديد فرانسه - راك پانك و
جنبششهاى جديد در تاريخ معاصر. اين جنبشها به شكل يك موج ميمانند .
بعضى از هنرمندان ميتوانند متوجه اين فرهنگ شوند و بر اين موج سوار گردند و بعضى ديگر اين موج را ميبينند وتصميم ميگرند كه در
جهت مخالف آن شنا كنند. ما همه آنتنهائى براى افکارخلاق هستيم. ممكن است بعضى از اين انتقال اطلاعات قوى و بعضى
نامحسوس باشد.
اگر آنتن شما به دقت تنظيم نشده باشد احتمالا اطلاعات را در ميان سر وصدا گم ميكنيد.مخصوصا به علت اینکه این علائم ضيعفتراز
اطلاعاتی است که ما آنها را به توسط پنج حس جمع آورى ميكينم .آنها بیشتراز جنس انرژی هستند تا حسی . بیشتر به طور شهودی
درک میشوند تا ثبت آگاهانه.
بیشتر اوقات، ما از طریق حواس پنجگانه خود در حال جمع آوری اطلاعات از جهان هستیم. با اطلاعاتی که در فرکانسهای بالاتر منتقل
میشوند، ما در حال انتقال مواد پر انرژی هستیم که به صورت فیزیکی قابل درک نیستند. این با منطق مخالفت می کند، به همان شکلی
که یک الکترون می تواند همزمان در دو مکان باشد. این انرژی گریزان ارزش زیادی دارد، اگرچه افراد کمی آماده دریافت آن هستند.
چگونه سیگنالی را دریافت کنیم که نه قابل شنیدن است و نه قابل تعریف؟ پاسخ این است که به دنبال آن نباشید. ما نیز سعی نمی کنیم
راه خود را در آن پیش بینی یا تجزیه و تحلیل کنیم. در عوض، ما یک فضای باز ایجاد می کنیم که اجازه می دهد. فضایی آنقدر خالی از
شرایط عادی ذهن ما که مانند خلاء عمل می کند. ترسیم ایده هایی که جهان در دسترس است.
دستیابی به این آزادی آنقدرها هم که به نظر می رسد سخت نیست. همه ما با آن شروع می کنیم. در کودکی، تداخل بسیار کمتری بین
دریافت ایده ها و درونی کردن آنها تجربه می کنیم.
ما از اطلاعات جدید استقبال می کنیم نه اینکه آنها را با آنچه قبلاً باور داریم مقایسه کنیم. ما به جای نگرانی در مورد عواقب آینده در
لحظه زندگی می کنیم. ما خودجوش هستیم تا تحلیلگر. ما کنجکاو هستیم نه خسته. حتی معمولی ترین تجربیات زندگی با حسی از هیبت
مواجه می شوند. غم و اندوه عمیق و هیجان شدید می توانند در چند لحظه از یکدیگر رخ دهند. هیچ صحنه و هیچ دلبستگی به یک
داستان وجود ندارد.
هنرمندانی که قادر به خلق آثار بزرگ در طول زندگی خود هستند، اغلب موفق می شوند این ویژگی های کودکانه را حفظ کنند. تمرین
روشی که به شما امکان می دهد جهان را از طریق چشمان بی گناه و فاسد ببینید، می تواند شما را آزاد کند تا در هماهنگی با جدول
زمانی جهان عمل کنید.
زمان برای رسیدن ایده های خاص وجود دارد و آنها راهی برای بیان خود از طریق ما پیدا می کنند.
منبع خلاقيت-۰۰۴
تنظیمه فرکانس
برگی دیگراز کتاب "عمل خلاقانه : روشی برای بودن" اثر ریک روبین. برای ورود به اولین فصل کتاب
۰۰۳ - تنظیمه فرکانس
همه ما آنتنی برای تفکر خلاق هستیم. برخی از انتقال ها قوی تر می شوند، برخی دیگر ضعیف تر هستند. اگر آنتن شما با حساسیت تنظیم نشده باشد، احتمالاً داده ها را در سر و صدا از دست خواهید داد.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
7/28/20231 دقیقه خواندن