تصور کن گُلی در دشتی سر برآورده است.

اکنون آن گل را در دهانه‌ لوله‌ یک تفنگ بگذار. یا روی سنگ‌ قبر قرار بده.

در هر مورد، به احساست دقت کن. معنای گل تغییر می‌کند. در بستری نو، یک شیء می‌تواند معنایی کاملاً متفاوت به

خود بگیرد. "زمینه"، محتوای اثر را دگرگون می‌کند.

در کارِ خلاقانه‌ات، به تأثیر این اصل توجه کن.

اگر پرتره‌ای می‌کشی، پس‌زمینه نیز بخشی از زمینه‌ معنایی اثر است.

تغییر پس‌زمینه، نوری تازه بر پیش‌زمینه می‌اندازد. یک فضای تیره، پیامی متفاوت از یک فضای روشن منتقل می‌کند.

یک محیط شلوغ، احساسی متفاوت از محیطی خلوت ایجاد می‌کند.

قاب تابلوی آویخته شده در یک اتاق ، [حتی] اثر هنریِ کناری - همه‌ این عناصر بر درکِ مخاطب از اثر تأثیر می‌گذارند.

برخی هنرمندان تصمیم می‌گیرند همه‌ این عوامل را به‌دقت کنترل کنند. برخی دیگر آنها را به‌دستِ تصادف می‌سپارند

و بعضی‌ها نیز آثاری می‌آفرینند که کاملاً به زمینه وابسته‌اند.

برای مثال، جعبه‌های بریلو از اندی وارهول: در یک فروشگاه مواد غذایی، آنها صرفاً بسته‌بندی‌های مصرفی برای

وسایل آشپزخانه‌اند. اما در یک موزه، به اشیائی کمیاب، جذاب و تأمل‌ برانگیز تبدیل می‌شوند.

در هنگام تنظیم یک آلبوم موسیقی، قرار دادن قطعه‌ای آرام در کنار قطعه‌ای پر سر و صدا، بر نحوه‌ شنیدنِ هر دو تأثیر

می‌گذارد. پس از یک آهنگِ آرام، قطعه‌ پرهیاهو بلندتر و پرشورتر به‌نظر می‌رسد.

شنیده‌ام یکی از موزیسین‌ها، قطعه‌ جدیدش را در کنار محبوب‌ترین آهنگهای تمام دوران در یک پلی‌لیست (در

مجموعه‌ای از آهنگها) - قرار می‌داد تا ببیند آیا اثرش در چنین بستری دوام می‌آورد یا نه.

اگر نه، آن را کنار می‌گذاشت و به کار ادامه می‌داد تا به اوجِ هنری دست یابد.

هنجارهای اجتماعی - هر زمان و مکان - نیز ساختار زمینه‌ای دیگری‌ است که هنر درون آن نفس می‌کشد.

داستانی یکسان از رابطه‌ دو انسان می‌تواند در دیترویت اتفاق بیفتد یا در دهکده‌ای کوچک، در رم باستان یا در بُعدی

دیگر. در هر کدام از این بسترها، آن داستان ممکن است معنای تازه‌ای به خود بگیرد.

اگر اثری را در سالی خاص منتشر کنی و نه در سالی دیگر، ممکن است معنایش به‌کلی تغییر کند.

رویدادهای جاری، جریانهای فرهنگی، و دیگر آثاری که هم‌ زمان منتشر می‌شوند، همگی بر چگونگی دریافتِ یک پروژه

تأثیر می‌گذارند.زمان نیز شکلی از زمینه است.

وقتی یک اثر آنگونه که انتظار داری جان نمی‌گیرد، به تغییر زمینه فکر کن.

از عنصر اصلی فراتر برو و متغیرهای پیرامونش را بررسی کن.

با ترکیبهای مختلف بازی کن. آن را کنار آثار دیگر بگذار. خودت را غافلگیر کن.

چند جفتِ متضادِ رایج برای تجربه و آزمون:

نرم – بلند . سریع – کند . زیر – بم . نزدیک – دور . روشن – تاریک . بزرگ – کوچک

خمیده – مستقیم . زبر – نرم . قبل – بعد. درون – بیرون . مشابه – متفاوت

زمینه‌ای تازه شاید اثری خلق کند نیرومندتر از آنچه انتظارش را داشتی.

اثری که پیش از تغییرِ جزئی‌ترین عنصرِ ظاهراً بی‌اهمیت، حتی در خیالت هم نمی‌گنجید.

۶۷ – زمینه

برای ورود به اولین فصل کتاب

Notes: