۳۳- حرکت پیوسته

مرحله‌ ساخت تعادل میان صبر و سرعت را می‌طلبد. پیشروی بدون توقف، اما بدون عجله، کلید تکمیل یک اثر خلاقانه است.

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

2/20/20251 دقیقه خواندن

اگر مرحله‌ ساخت هنر(۲) مانند مراحل قبلی فاقد هرگونه مرز یا محدودیت زمانی در نظر گرفته شود،مرحله‌ ساخت

ممکن است بیش از حد نیاز طول بکشد.

زمانی که داده‌های کافی جمع‌آوری شد و دیدگاه مشخص شد، تعیین زمان تکمیل کار می‌تواند مفید باشد. در این

مرحله، گزینه‌ها دیگر نامحدود نیستند و فرآیند دیگر چندان باز و نامحدود نیست.[گرچه] ممکن است خط پایان کاملاً

مشخص نباشد، اما عناصر اساسی حاضر هستند.

تصور کنید که فیلمنامه‌ای دارید که به استوری‌بورد تبدیل شده است.

انتقال از استوری‌بورد به فیلم نهایی تا حد زیادی یک فرآیند مکانیکی است. البته که هنر و الهام در این مسیر نقش

دارند و میلیونها انتخاب پیش روی ماست، اما مسیر پیش رو روشن است. اکنون وظیفه‌ خلاقانه‌ ما در چارچوب

محدودتری قرار دارد.

اگر از طرح اولیه رضایت داشته باشیم، می‌توان آن را به روشهای مختلفی ساخت. تا زمانی که به نقشه‌ اصلی رجوع

کنیم و اطمینان حاصل کنیم که پروژه‌ توسعه‌ یافته به اندازه‌ طرح اولیه قوی است، نسخه‌های مختلفی می‌توانند به

شکلی معتبر و هماهنگ شکل بگیرند. قدرت واقعی در ساختار زیربنایی نهفته است.

اگر این پروژه یک ساختمان بود، اکنون در حال انتخاب مصالح برای نمای آن و نوع پنجره‌هایی هستیم که باید نصب

شوند. ممکن است ترجیحات متفاوتی وجود داشته باشد، اما ساختمان همچنان استحکام و یکپارچگی خود را حفظ

می‌کند. جزئیات مهم هستند، اما بعید است که کل پروژه را به شکست بکشانند.

در مرحله‌ ساخت، ضرب‌الاجل‌ها بیشتر پیشنهاداتی برای تکمیل کار هستند تا مهلت هایی قطعی. همچنان عنصری از

شگفتی و کشف در فرآیند اجرا وجود دارد و در هر لحظه ممکن است خود را دوباره در مرحله‌ی آزمایش ببینیم.

با این حال، در این مرحله هنرمندان اغلب تحت فشارهای بیرونی قرار می‌گیرند تا تاریخ انتشار ثابتی برای پروژه‌

خود تعیین کنند. مقدمات کار فراهم می‌شود، افراد خارجی مطلع می‌شوند، اما گاهی در مسیر رسیدن به مرحله‌

نهایی، جهت جدید و بهتری ظاهر می‌شود اما هنرمند زمانی برای دنبال کردن آن در اختیار ندارد و این امر به

نتیجه‌ای سازش‌کارانه منجر می‌شود.

هدف یک هنرمند صرفاً تولید یک اثر نیست، بلکه خلق بهترین کاری است که توانایی آن را دارد. اگر دنیای تجارت به

درآمدهای فصلی و برنامه‌های تولیدی فکر می‌کند.هنرمند در چارچوب تعالی بی‌زمان می‌اندیشد.

هنگام خلق، ضرب‌الاجل‌هایی را برای ایجاد انگیزه‌ شخصی تعیین کنید، نه لزوماً برای به اشتراک‌ گذاری با دیگران،

مگر اینکه به افزایش پایبندی و مسئولیت‌پذیری کمک کند.

وقتی که مرحله‌ ساخت به پایان خود نزدیک می‌شود، می‌توان به ضرب‌الاجل‌های قطعی فکر کرد.

فرآیند خلق یک تناقض در خود دارد. برای خلق بهترین اثر، باید صبور بود و از عجله پرهیز کرد، در حالی که همزمان

باید بدون تأخیر و با سرعت عمل کرد.

اگر در این مرحله بیش از حد طولانی بمانیم، مشکلات زیادی ممکن است به وجود بیایند. یکی از این مشکلات، قطع

ارتباط است. گاهی هنرمند در حال خلق یک اثر زیباست، اما اگر بیش از حد لازم به اصلاح و تکمیل آن بپردازد، ممکن

است ناگهان احساس کند که باید از نو شروع کند. این می‌تواند به دلیل تغییر خود هنرمند یا تغییر شرایط زمان

باشد.

هنر بازتابی از دنیای درونی و بیرونی هنرمند در دوران خلق اثر است.طولانی کردن این دوره، توانایی هنرمند را در

ثبت و بیان کیفیت وجودی خود(۳) پیچیده می‌کند.

در نتیجه، ممکن است با گذشت زمان، ارتباط و اشتیاق او نسبت به اثر کاهش یابد.

چالشی دیگر را می‌توان دمو-ایتیس (۴) نامید. دمو-ایتیس زمانی رخ می‌دهد که هنرمند برای مدت طولانی، بیش از

حد به پیش‌نویس اولیه‌ خود وابسته شده است.

خطر زندگی کردن با یک پروژه‌ ناتمام برای مدت طولانی این است که هرچه هنرمند بیشتر در معرض نسخه‌ اولیه‌ اثر

خود قرار بگیرد، آن نسخه در ذهن او نهایی‌تر جلوه می‌کند.

به عنوان مثال، یک موسیقی‌دان ممکن است یک نسخه‌ دمو از یک آهنگ را به‌سرعت ضبط کند. او هزاران بار به آن گوش

می‌دهد و در ذهن خود تصور می‌کند که چگونه می‌تواند آن را به بالاترین حد خود برساند. اما هنگامی که زمان

ساخت بهترین نسخه‌ ممکن فرا می‌رسد، آن دمو چنان در ذهن او حک شده که هر تغییری در آن، به نظر کفرآمیز

می‌رسد.( توهین‌آمیز به نظر می‌رسد).

زمانی که بیش از حد به نسخه‌ ناپخته‌ یک اثر وابسته شویم، در واقع به پتانسیل واقعی پروژه آسیب می‌زنیم.

چگونه از دمو-ایتیس جلوگیری کنیم؟

یک روش ساده وجود دارد: فعالانه در حال بهبود یک اثر باشید، از گوش دادن، خواندن، نواختن، نگاه کردن یا نشان

دادن آن به دیگران خودداری کنید.

تا جایی که ممکن است به جلو پیش بروید و سپس از کار فاصله بگیرید، بدون اینکه به‌طور مداوم اثر ناتمام را

بازبینی کنید.

با نپذیرفتن نسخه‌ اولیه به عنوان نسخه‌ نهایی، فضای رشد، تغییر و توسعه را باز نگه می‌داریم.

[همچنین] به خاطر داشته باشید که گاهی یک اثر فوق‌العاده می‌تواند در مدت‌زمانی بسیار کوتاه خلق شود.

یک هنرمند ممکن است تنها در پنج دقیقه، طرحی اولیه از یک ایده را بکشد و آن را چندان جدی نگیرد.

او حس می‌کند که در این طرح، بذر یک اثر بزرگ نهفته است، پس ساعتها یا حتی سالها تلاش می‌کند تا آن را به

چیزی بزرگتر تبدیل کند. اما این امکان وجود دارد که همان طرح اولیه‌ پنج دقیقه‌ای، در حقیقت بهترین نسخه‌ ممکن

باشد - خالصترین بیان آن ایده.

ما شاید تا زمانی که آن را بیش از حد تغییر ندهیم یا برای مدتی از آن فاصله نگیریم، به این حقیقت پی نبریم.

یکی دیگر از موانعی که برخی با آن روبرو می‌شوند این است که تصویر ذهنی آنها برای اثر از توانایی‌شان در به

تحقق رساندن آن فراتر می‌رود.

آنها می‌توانند ریتم درام را در ذهن خود بشنوند، اما ریتم آن پیچیده‌تر از مهارتشان در نواختن است. می‌توانند رقص

را تصور کنند، اما بدنشان نمی‌تواند حرکات را به‌اندازه‌ کافی موزون اجرا کند. گاهی ممکن است به نظر برسد که گام

بعدی یک جهش غیرممکن است.

در این لحظات، احساس دلسردی بسیار آسان است. ما نسخه‌ خیالی اثر در ذهن خود را با آنچه در واقعیت امکان

تحقق دارد، اشتباه می‌گیریم.

ممکن است مواقعی پیش بیاید که تصوری که در ذهن داریم، تقریباً به همان شکل در دنیای فیزیکی ظاهر شود. اما در

موارد دیگر، این فقط یک نسخه‌ غیرواقعی و ایده‌آل‌شده است.

و گاهی، تصور ما (۵) از یک اثر، در واقع هدفی است که باید به سمت آن حرکت کنیم، و در این فرآیند، متوجه می‌شویم

که در نهایت به مقصدی کاملاً جدید و غیرمنتظره خواهیم رسید.

شاید نرسیدن به آن تصویر بزرگتر، در حقیقت اثر را دقیقاً در همان جایی قرار دهد که باید باشد.

اجازه ندهید که گستردگی تخیلتان مانع از اجرای نسخه‌ای عملی‌تر از پروژه‌ تان شود.شاید در نهایت متوجه شویم که

این نسخه، بهتر از آن چشم‌انداز اولیه و ظاهراً غیرممکن باشد.

وقتی در مرحله‌ ساخت به خوبی پیش می‌روید، روی تکمیل پیش‌نویس اول تمرکز کنید.

حرکت خود را حفظ کنید. اگر به بخشی از کار رسیدید که برایتان دشوار است، به جای توقف، از کنار آن عبور کنید.

گرچه غریزه‌ شما ممکن است تمایل به کار به‌صورت ترتیبی داشته باشد، اما بهتر است بخشی که در آن گیر کرده‌اید را

کنار بگذارید، دیگر قسمت‌ها را تکمیل کنید و سپس به آن بازگردید.

گاهی، راه‌ حلهای این بخش‌های دشوار، زمانی آشکار می‌شوند که کلیت اثر شکل گرفته باشد.

ساختن یک پل آسانتر است زمانی که دو طرف آن به‌ وضوح مشخص باشند.

یکی دیگر از مزایای این روش این است که اگر در بخشی از کار، به‌ویژه در میانه‌ آن، گیر کنید، ممکن است احساس

کنید که راه زیادی تا پایان باقی مانده و این موضوع باعث دلسردی شود. اما اگر بخشهای دیگر را تکمیل کنید و

سپس به قسمت‌هایی که از آن‌ها عبور کرده‌اید بازگردید، انجام آنها آسانتر به نظر می‌رسد، چرا که تنها ۵ یا ۱۰ درصد

از پروژه باقی مانده است.

وقتی پایان کار قابل مشاهده باشد، احساس انگیزه‌ برای تکمیل آن بیشتر می‌شود.

اگر یک قطعه‌ مرکزی از یک پازل را در دست داشته باشید و به یک میز خالی نگاه کنید، تشخیص جای درست آن دشوار

خواهد بود. اما اگر کل پازل تکمیل شده باشد و تنها همان یک قطعه باقی مانده باشد، دقیقاً می‌دانید که کجا باید آن

را قرار دهید.

همین مسئله معمولاً در هنر نیز صدق می‌کند. هرچه بیشتر از اثر نهایی را ببینید، راحتتر می‌توانید جزئیات پایانی

را با دقت و ظرافت در جای درست خود قرار دهید.

هنر یعنی انجام کار به شکلی ماهرانه. توجه به جزئیات،

و به کار گرفتن تمام وجود خود برای خلق بهترین اثر ممکن.

هنر فراتر از خودبینی، غرور، ستایش نفس، و نیاز به تأیید دیگران است.

۳۴-نقطه‌ نظر

۳۳ - حرکت پیوسته (۱)

(1) Momentom: شتاب | حرکت پیوسته| پویایی | استمرار | پیش‌روندگی

(2): Craft : کرفت | ساخت

(3)Sate of being : کیفیت وجودی خود

(4) demo-itis : دمو-ایتیس

(5) Vision : تصور | چشم‌انداز| دیدگاه| نگرش