۳۲ - مرحله ساختن هنر

هنر در این مرحله از کشف به اجرا می‌رسد. ساختن تنها افزودن نیست؛ بلکه پالایش، حذف، و تکمیل اثر است. هنر زمانی تکامل می‌یابد که این مسیر به پایان برسد.

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

2/18/20251 دقیقه خواندن

هنگامی که "رمز دانه" گشوده شود و شکل واقعی آن آشکار گردد، روند کار تغییر می‌کند. دیگر در مرحله‌ بی‌حد و مرز

کشف و آزمایش نیستیم. اکنون جهت مشخصی پدیدار شده است.

اغلب بی‌آنکه متوجه باشیم، خود را در مرحله‌ اجرا و ساخت* می‌یابیم.

اکنون زمان ساختن فرا رسیده است.

ما بر روی بنیانی کار می‌کنیم که از طریق آزمایش و تجربه آشکار شده است. خطوط کلی مشخص شده‌اند، و حالا

باید رنگها را پر کنیم.

اگر مراحل قبلی سرشار از آزادی و امکانهای نامحدود بودند، الهام ها و ایده‌هایی که اکنون پدیدار می‌شوند، به شکل

مستقیم تر بامسائل پیش‌ رو ارتباط دارند.

دیگر به دنبال اشکال تصادفی نیستیم، بلکه به دنبال شکلی هستیم که دقیقاً در جای مناسب خود قرار گیرد.

از برخی جهات ، این مرحله یکی از کم‌ جلوه‌ ترین بخشهای کار یک هنرمند است. خلاقیت هنوز وجود دارد، اما بیشتر

به کار طاقت فرسای آجرچینی شباهت دارد تا جادوی کشف و شهود.

اینجا همان نقطه‌ای است که برخی در ادامه مسیر دچار مشکل می‌شوند.

در این لحظه، دیگر نمی‌توانیم به دشتهای باز و بیکران نگاه کنیم. اکنون باید به سمت یک پلکان مارپیچ صد طبقه‌ای

خیره شویم. صعودی - طولانی و دشوار در پیش است.

ممکن است وسوسه شویم که به عقب بازگردیم و دوباره به دنبال آن هیجانِ روشن شدن چراغ ایده‌ها در ذهنمان برویم.

اما حقیقت این است که دو مرحله‌ اول بدون این مرحله‌ ، فاقد معنا و هدف هستند.

هنر تنها زمانی وجود خواهد داشت و هنرمند تنها زمانی تکامل خواهد یافت، که اثر به انجام برسد.

چگونه تصمیم می‌گیریم که کدام آزمایش را به مرحله‌ ساخت برسانیم؟

ما همچنان از نشانه‌های هیجان و الهام پیروی می‌کنیم. هرکدام از ما باید مسیر خود را پیدا کند. اگر چندین جهت

مختلف جذاب به نظر می‌رسند، می‌توان بیش از یک آزمایش را همزمان پیش برد.انجام همزمان چندین پروژه معمولاً

باعث حس سالمی از عدم وابستگی می‌شود. وقتی تنها بر یک پروژه تمرکز می‌کنیم، به‌راحتی درگیر دید تونلی

می‌شویم. ممکن است به نظر برسد که مسیر درستی را طی می‌کنیم، اما آنقدر درگیر پروژه هستیم که نمی‌توانیم آن را

از بیرون به‌ درستی ارزیابی کنیم.

کنار گذاشتن پروژه و بازگشت به آن با دید تازه، درک بهتری از گامهای بعدی ارائه می‌دهد. جابجایی بین پروژه‌های

مختلف، ذهن را درگیر الگوهای فکری و مهارتهای متفاوتی می‌کند که می‌توانند مسیرهای جدیدی را روشن کنند -

مسیرهایی که در غیر این صورت شاید

هرگز دیده نمی‌شدند. این فرایند می‌تواند طی روزها، هفته‌ها، ماه‌ها، یا حتی سال‌ها اتفاق بیفتد.

حتی در یک جلسه‌ کاری، حرکت بین چندین پروژه می‌تواند مفید باشد.

البته گاهی پیش می‌آید که یک ایده یا یک دانه آنچنان قدرتمند است که تصمیم می‌گیریم تنها روی آن تمرکز کنیم و

این انتخابی است که خودمان انجام می‌دهیم.

در مرحله‌ آزمایش، ما دانه را کاشتیم، آن را آبیاری کردیم و اجازه دادیم تا در نور خورشید رشد کند. ما طبیعت را به

حال خود رها کردیم تا روند خود را طی کند. اما اکنون، در مرحله‌ ساخت، خود را وارد پروژه می‌کنیم تا ببینیم چه

چیزی می‌توانیم به آن بیفزاییم.

به همین دلیل است که مرز بین آزمایش و ساخت[پروژه] یک مسیر خطی و مستقیم نیست. اغلب بین این دو مرحله

حرکت می‌کنیم، زیرا گاهی آنچه اضافه می‌کنیم، به‌اندازه‌ آنچه طبیعت در حال ارائه‌ آن است، ارزشمند نیست.

وقتی به این درک می‌رسیم، متوقف می‌شویم و به همان نقطه‌ای بازمی‌گردیم که طبیعت کار را رها کرده است.

در حالی که مرحله‌ آزمایش بر آنچه دانه ارائه می‌دهد متمرکز است، اکنون در [مرحله‌ ساخت] در حال اعمال فیلتر خود

هستیم.

ما تجربه‌ کلی خود از جهان را مرور می‌کنیم و به دنبال ارتباطها می‌گردیم:

این ما را به یاد چه چیزی می‌اندازد؟

آن را با چه چیزی می‌توان مقایسه کرد؟

چگونه به چیزهایی که در طول زندگی مشاهده کرده‌ایم، مرتبط می‌شود؟

در این مرحله، با پروژه‌ای روبرو هستیم که به‌طور طبیعی رشد کرده است. پتانسیل آن را تشخیص می‌دهیم و بررسی

می‌کنیم که چه چیزی را می‌توان به آن اضافه، حذف یا ترکیب کرد تا بیشتر توسعه یابد.

مرحله‌ ساخت اثر تنها به ساخت محدود نمی‌شود؛ بلکه شامل ساده‌سازی و اصلاح* نیز می‌باشد. هدف از توسعه‌ اثر

می‌تواند از طریق هرس کردن و حذفهای ظریف محقق شود. ما تصمیم می‌گیریم که کدام جزئیات و مسیرها را کنار

بگذاریم تا انرژی و تمرکز بیشتری به عناصر اصلی اختصاص داده شود.

مرحله‌ ساخت می‌تواند دشوار باشد،[که البته] این همیشه صادق نیست.

برخی هنرمندان بیشتر بر تدوین و شکل‌ دهی ایده‌ها تمرکز دارند تا اجرای آنها. در برخی پروژه‌ها، برونسپاری مرحله

‌ ساخت بهترین گزینه است. بسیاری از نقاشیهای " اندی وارهول" توسط هنرمندان دیگر یا ماشین‌ها انجام شده‌اند،

در حالی که او ایده‌ها را ارائه می‌داد و همچنان به عنوان صاحب اثر شناخته می‌شد.

برخی از گروه‌های راک مشهور کالیفرنیا در دهه‌ی ۶۰ حتی در آلبوم های خود، ساز نمی‌نواختند. بعضی نویسندگان

پرکار فقط شخصیتها و داستان‌ها را خلق می‌کنند و نوشتن جزئیات را به نویسندگان دیگر می‌سپارند.

وقتی صحبت از اجرای این مراحل پرزحمت به دست خودتان می‌شود، بحث درست یا غلط مطرح نیست، بلکه بستگی

به پروژه دارد. ذهنتان را برای انجام هر کاری که اثر هنری را به بهترین شکل ممکن برساند، باز نگه دارید , چه به این

معنا باشد که بیشتر درگیر جزئیات شوید، و چه به این معنا که یک گام به عقب بردارید.

در برخی پروژه‌ها، هنرمند احساس می‌کند که باید در تمام مراحل کار حضور داشته باشد. فرایند فیزیکی ساختن

می‌تواند درک عمیقتری از اثر ایجاد کند و کنترل بیشتری بر جزئیات به او بدهد.

اما در برخی پروژه‌های دیگر، ممکن است هنرمند در نقش یک رهبر ارکستر یا طراح ظاهر شود و اجرای اثر را به دیگران

بسپارد.

مرحله‌ ساخت می‌تواند طاقت‌ فرسا باشد. اما اگر به آن به‌عنوان فرصتی دیگر برای بازی و خلاقیت نگاه کنیم، روند آن

ساده‌ تر می‌شود.

برای برخی هنرمندان، مرحله‌ ساخت محبوبترین بخش کار است. زیرا در پیروی از مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها و

خلق یک اثر فیزیکی و زیبا، نوعی لذت طبیعی و حس دستاورد نهفته است.

محبت و دقتی که در این مرحله صرف اثر می‌شود، در نتیجه‌ نهایی کاملاً نمایان خواهد بود.

۳۳ - حرکت پیوسته

۳۲ - مرحله ساختن هنر(۱)

(1) crafting : ساختن هنر