۳۰-آزمایش کردن
فاز آزمایش —بازی با احتمالات و کشف مسیرهای تازه. هر بذر را مانند یک باغبان پرورش میدهیم، بدون قوانین، تنها رشد و جستوجو. ناشناختهها را بپذیرید—شاید کشفی در انتظار باشد.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
2/13/20251 دقیقه خواندن
حال، که مقداری بذر جمعآوری کردهایم - [بذرها همان] سرآغازها و قابلیتها. اکنون وارد مرحله دوم میشویم:
فاز آزمایش.
با هیجان اولیه کشف یک نقطه شروع، بازی را آغاز میکنیم - با ترکیبها و احتمالات مختلف بازی میکنیم تا ببینیم
آیا یکی از آنها نشان میدهد که این بذر چگونه میخواهد رشد کند.آن را همچون فرایندی برای شکوفایی زندگی
تصور کنید. ما در پی آن هستیم که ببینیم آیا میتوانیم این بذرها را وادار به ریشهگرفتن و جوانهزدن کنیم.
هیچ روش درستی برای آزمایش وجود ندارد. بطور کلی، هدف این است که با بذرها ارتباط برقرار کنیم و نقطه شروع را
در جهت های مختلف توسعه دهیم. ما هر بذر را همانگونه پرورش میدهیم، که یک باغبان شرایط مطلوب را برای رشد
ایجاد میکند.
این یکی از بخشهای لذتبخش هر پروژهای است، زیرا هیچ چیز در معرض خطر نیست. میتوانید با فرمها بازی کنید و
ببینید چه چیزی شکل میگیرد. هیچ قانونی وجود ندارد. فرایند پرورش برای هر هنرمند و هر بذر متفاوت خواهد بود.
اگر بذر, "یک شخصیت در رمان" باشد، شاید جهان اطراف او را گسترش دهیم، گذشته او را توسعه دهیم، یا حتی به
درون شخصیت برویم و از دیدگاه او شروع به نوشتن کنیم.
اگر بذر یک داستان برای فیلم باشد، ممکن است بخواهیم محیطهای مختلف را بررسی کنیم - کشورهای متفاوت،
جوامع گوناگون، دورههای زمانی یا حتی واقعیتهای مختلف. نمایشنامههای شکسپیر، برای مثال، در فیلمهایی
اقتباس شدهاند که از داستانهای مربوط به گنگهای خیابانی نیویورک گرفته تا ساموراییها، از سانتا مونیکا تا
فضای ماورای جو زمین* را شامل میشوند.
راههای متعددی برای جست وجو وجود دارد، و تا زمانی که آنها را آزمایش نکنیم، نمیدانیم کدام مسیر به بنبست
میرسد و کدام ما را به قلمروهای تازه هدایت میکند.
در مورد یک آهنگ، ممکن است یک خواننده فوراً به یک قطعه موسیقی واکنش نشان دهد و ملودی به سرعت خود را
آشکار کند.
گاهی اوقات، حتی اگر خواننده قطعه موسیقی را جذاب بیابد، ممکن است هزار بار آن را گوش کند و هیچ چیزی از آن
بیرون نیاید.
در این مرحله، هدف ما این نیست که ببینیم کدام نسخه سریعتر یا فراتر پیش میرود، بلکه میخواهیم بدانیم کدام یک
بیشترین پتانسیل را در خود دارد.تمرکز ما بر شکوفایی است و منتظر زمان مناسب برای هرس کردن میمانیم. در این
فاز، احتمالات را خلق میکنیم، نه اینکه آنها را حذف کنیم. ویرایش زودهنگام میتواند مسیرهایی را ببندد که ممکن
بود به چشماندازهای زیبا که پیشتر ندیدهایم منتهی شوند.
در فاز آزمایش، نتیجهگیریها بهطور اتفاقی رخ میدهند. آنها بیشتر ما را غافلگیر یا به چالش میکشند تا اینکه
انتظارات ما را برآورده کنند.
کیمیاگران باستانی چینی در جستوجوی اکسیر جاودانگی، نمک پتاسیم، گوگرد و زغال را ترکیب کردند. اما چیزی
دیگر کشف کردند: باروت. بسیاری از اختراعات دیگر- پنیسیلین، پلاستیک، ضربانساز قلب، و کاغذهای چسبدار نیز
بطور تصادفی کشف شدند.
تصور کنید چه تعداد نوآوریهایی که میتوانستند جهان را تغییر دهند از بین رفتهاند، فقط به این دلیل که کسی
آنچنان روی هدف خود متمرکز بوده که از کشف های ارزشمندی که درست در برابر چشمانش قرار داشتند، غافل شده
است.
هسته اصلی آزمایش، راز و رمز است. ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم که یک بذر به کجا خواهد انجامید یا اصلاً ریشه
خواهد گرفت یا نه.
پذیرای ناشناختهها باشید. با یک پرسش آغاز کنید.
همه چیز را امتحان کن
آزمایش کردن

