۲۸-عادتها

جزئیات کوچک، سرنوشت موفقیت و شکست را تعیین می‌کنند. جان وودن، مربی افسانه‌ای بسکتبال، تأکید داشت که موفقیت‌های بزرگ از عادتهای ساده شکل می‌گیرند. مانند بستن صحیح بند کفش‌ها . همین عادت‌ها هستند که برتری را رقم می‌زنند.

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

2/10/20251 دقیقه خواندن

اولین چیزی که در روز اول تمرین به بازیکنان نشان می‌دادم این بود که چگونه کمی زمان بیشتری صرف کنند تا کفشها

و جورابهایشان را به‌درستی بپوشند.

مهمترین بخش تجهیزات شما، کفشها و جورابهایتان هستند. شما روی زمین سخت بازی می‌کنید، بنابراین باید

کفشهایی داشته باشید که کاملاً اندازه باشند. همچنین نباید اجازه دهید جورابهایتان در اطراف انگشت کوچک پا -

جایی که معمولاً تاول می‌زند .یا در اطراف پاشنه پا چین‌وچروک داشته باشند.

به بازیکنانم نشان می‌دادم که چگونه می‌خواهم این کار را انجام دهند. جوراب را بالا بگیرید، آن را در ناحیه انگشت

کوچک و پاشنه پا تنظیم کنید تا هیچ چین‌وچروکی نداشته باشد. آن را کاملاً صاف کنید. سپس جوراب را بالا نگه دارید

و کفش را بپوشید. کفش باید از دو طرف باز شود، نه اینکه فقط با بندهای رویی کشیده شود. بندها را یکی‌یکی

محکم ببندید. سپس آن را گره بزنید و بعد دوبار گره بزنید تا باز نشود، چون نمی‌خواهم کفش‌ها در طول تمرین یا

هنگام بازی باز شوند. نمی‌خواهم چنین اتفاقی بیفتد.

این فقط یک جزئیات کوچک است که مربیان باید به آن توجه کنند، زیرا این جزئیات کوچک هستند که باعث اتفاقات بزرگ

می‌شوند.

                                    ---------------------------------------------------------------------------------

نظرات بالا متعلق به جان وودن، موفق‌ترین مربی در تاریخ بسکتبال دانشگاهی است. تیمهای او بیشترین بازیها و

قهرمانیهای پیاپی را نسبت به هر تیم دیگری در تاریخ کسب کرده‌اند.

برای این ورزشکاران نخبه، که مشتاق بودند به زمین بروند و توانایی‌های خود را نشان دهند، باید ناامیدکننده بوده

باشد که در اولین جلسه تمرین با این مربی افسانه‌ای روبرو شوند و فقط بشنوند که او می‌گوید: “امروز یاد می‌گیریم

چگونه بند کفش‌هایمان را ببندیم.”

نکته‌ای که وودن قصد داشت تفهیم کند این بود که ایجاد عادتهای مفید، حتی در کوچکترین جزئیات، تفاوت بین برد و

باخت را رقم می‌زند. هر عادت ممکن است جزئی به نظر برسد، اما هنگامی که در کنار هم قرار می‌گیرند، تأثیری تصاعدی

بر عملکرد دارند. تنها یک عادت، در بالاترین سطح هر زمینه‌ای، می‌تواند کافی باشد تا برتری رقابتی ایجاد کند.

وودن هر جنبه‌ای از بازی را که ممکن بود مشکلی ایجاد کند، در نظر می‌گرفت و بازیکنانش را برای هر یک آموزش می‌داد.

بارها و بارها. تا زمانی که آنها به عادت تبدیل شوند.

هدف، اجرای بی‌نقص بود. وودن اغلب می‌گفت: تنها کسی که واقعاً با او رقابت می‌کنی، خودت هستی. بقیه خارج از

کنترل توست.

این طرز فکر به همان اندازه در زندگی خلاقانه نیز کاربرد دارد. برای هنرمند و ورزشکار، جزئیات اهمیت دارند، فارغ از

اینکه بازیکنان به اهمیت آنها پی ببرند یا نه.

عادتهای خوب، هنر خوب خلق می‌کنند. شیوه‌ای که هر کاری را انجام می‌دهیم، همان شیوه‌ای است که همه کارها را

انجام می‌دهیم.

هر انتخاب، هر اقدامی که می‌کنید و هر کلمه‌ای که بر زبان می‌آورید را با دقت و مهارت انجام دهید.

هدف این است که زندگی خود را در خدمت هنر قرار دهید.

ایجاد چارچوبی منسجم برای فرآیند خلاقانه‌تان را ایجاد کنید. اغلب اوقات، هرچه در روال شخصی خود ثابت‌ قدم تر

باشید، آزادی بیشتری درون آن ساختار برای بیان خود خواهید داشت.

انضباط و آزادی در نگاه اول متضاد به نظر می‌رسند، اما در حقیقت، مکمل یکدیگرند. انضباط، محدودیت آزادی نیست،

بلکه هماهنگی با زمان است. مدیریت مؤثر برنامه روزانه و عادتهای شخصی، لازمه‌ ایجاد ظرفیت عملی و خلاقانه برای

خلق یک اثر هنری عالی است.

حتی می‌توان گفت که "بهره‌وری متمرکز" در زندگی، از بهره‌وری در کار مهمتر است. اگر جنبه‌های عملی روز خود را با

دقت و نظمی همچون یک فرمانده نظامی مدیریت کنید، پنجره‌های خلاقیت شما می‌توانند با آزادی و بازیگوشی کودکانه

گشوده شوند.

عادتهای حمایت‌کننده از خلاقیت می‌توانند از لحظه‌ای که هر روز از خواب بیدار می‌شوید، آغاز شوند. این عادتها ممکن

است شامل نگاه کردن به نور خورشید پیش از نور صفحه موبایل/کامپیوتر، مدیتیشن (ترجیحاً در فضای باز)، ورزش

کردن، و دوش گرفتن با آب سرد قبل از ورود به زمان خلاقیت در یک فضای مناسب باشند.

این عادتها برای هر فرد متفاوت به نظر می‌رسند و حتی ممکن است برای یک هنرمند در روزهای مختلف تغییر کنند.

ممکن است در جنگل بنشینید، به افکارتان توجه کنید و یادداشت‌برداری کنید. یا شاید سوار ماشین شوید، بدون مقصد

مشخصی رانندگی کنید، به موسیقی کلاسیک گوش دهید و ببینید آیا جرقه‌ای از الهام شکل می‌گیرد.

تعیین ساعات مشخص برای کار یا اختصاص دوره‌های بدون وقفه برای بازی شاد و آزادانه که به تخیل شما اجازه پرواز

دهد، مفید است. برای یک نفر، این بازه زمانی ممکن است سه ساعت باشد و برای دیگری سی دقیقه. برخی ترجیح

می‌دهند از غروب تا سحر کار کنند، درحالی‌که برخی دیگر با جلسات بیست‌دقیقه‌ای، همراه با پنج دقیقه استراحت بین

آنها، بهتر عمل می‌کنند.

مناسک (سنت‌های) پایداری را بیابید که بیشترین حمایت را از کار شما می‌کنند. اگر برنامه‌ای برای خود تنظیم کنید که

سخت و خسته‌کننده باشد، احتمالاً برای انجام ندادن آن بهانه پیدا خواهید کرد. به نفع هنر شماست که در آغاز،

برنامه‌ای ساده و دست‌یافتنی ایجاد کنید.

اگر روزانه تنها نیم ساعت به کار خود متعهد شوید، اتفاقات مثبتی رخ می‌دهند که جریان کار شما را شکل می‌دهند.

ممکن است به ساعت نگاه کنید و ببینید که دو ساعت مشغول کار بوده‌اید. همیشه این امکان وجود دارد که پس از شکل‌

گیری عادت، زمان کار خلاقانه‌ خود را افزایش دهید. با خیال راحت تجربه کنید.

هدف این است که به ساختاری پایبند باشید که خود به خود ادامه پیدا کند، نه اینکه فقط در زمانی که حس و حالش

باشد، یا اینکه هر روز با این پرسش شروع کنید که چگونه و چه زمانی روی هنر خود کار خواهید کرد.

تصمیم گیری را در دل کار قرار دهید، نه در زمان شروع کار. هرچه وظایف روزمره‌ خود را کاهش دهید، فضای ذهنی

بیشتری برای تصمیم‌گیری‌های خلاقانه خواهید داشت. آلبرت اینشتین هر روز یک دست کت‌وشلوار خاکستری می‌پوشید.

اریک ساتی, هفت دست لباس یکسان داشت، یکی برای هر روز هفته. انتخابهای عملی خود را محدود کنید تا تخیل

خلاقانه‌ شما آزادتر شود.

همه‌ ما در آرزوی ایجاد عادتهای جدید، سالم و مفید هستیم - مانند ورزش کردن، مصرف بیشتر غذاهای طبیعی و محلی،

یا تمرین منظم تر در حرفه‌ خود.

اما چند بار به این فکر کرده‌ایم که عادتهای فعلی خود را که زندگی روزمره‌ ما را هدایت می‌کنند،بررسی کرده وکنار

بگذاریم؟

چند بار رفتارهایی را که به‌عنوان “ذات انسان” یا “ویژگی شخصیتی خودمان” پذیرفته‌ایم، صرفاً به چشم عادت نگاه

کرده‌ایم؟

هر یک از ما عادتهای خودکاری داریم. عادتهایی در حرکت، عادتهایی در گفتار، در اندیشه و در ادراک.عادتهایی در شیوه

بودن خودمان.

برخی از این عادتها از دوران کودکی، هر روز تمرین شده‌اند. مسیرهایی در مغز ما حک شده‌اند که تغییر آنها دشوار

است.

بیشتر این عادتها فراتر از تصمیمات آگاهانه‌ ما، بر زندگیمان مسلط شده‌اند و چنان خودکار عمل می‌کنند که گویی

مانند تنظیم دمای بدن، خارج از کنترل ارادی ما هستند.

اخیراً سبک متفاوتی از شنا کردن را یاد گرفتم. در ابتدا عجیب و غیرطبیعی به نظر می‌رسید، چراکه از کودکی شنا را یاد

گرفته بودم. روش قبلی‌ام آنچنان در من نهادینه شده بود که حتی لازم نبود به آن فکر کنم - کاملاً ناخودآگاه آن را انجام

می‌دادم. همین روش بقدر کافی کارآمد بود که مرا از یک طرف استخر به طرف دیگر برساند،هرچند روشهای دیگری هم

وجود داشتند که می‌توانستند مرا سریعتر و با تلاش کمتر، مسافت بیشتری طی کنند.

در مسیرهای هنری خود، ما نیز برای حرکت از یک نقطه به نقطه‌ دیگر به عادتها تکیه می‌کنیم. اما برخی از این عادتها نه

تنها به کار ما کمکی نمی‌کنند، بلکه پیشرفت آن را تضعیف می‌کنند.

وقتی ذهن خود را گشوده نگه داریم و با دقت به فرآیند خلاقانه‌ خود توجه کنیم، می‌توانیم این عادتهای کم‌ فایده را

شناسایی کنیم و از تأثیر آنها بکاهیم. و در عین حال، به کاوش در شیوه های جدید بپردازیم - روشهایی که مانند

همکاران موقتی وارد زندگی خلاقانه‌ ما می‌شوند، تا زمانی که مفیدند باقی می‌مانند و هنگامی که دیگر به کار نمی‌آیند،

خارج می‌شوند.

افکار و عادتهایی که به کار خلاقانه کمکی نمی‌کنند:

• باور به این که به اندازه‌ کافی خوب نیستید.

• احساس این که انرژی لازم برای کار را ندارید.

• اشتباه گرفتن قوانین پذیرفته‌ شده با حقایق مطلق.

• نداشتن انگیزه برای کار (تنبلی).

• نرساندن اثر به بالاترین سطح بیان خود (رضایت به حد متوسط).

• داشتن اهدافی آنقدر بزرگ که حتی شروع کردن غیرممکن به نظر برسد.

• فکر کردن به این که تنها در شرایط خاص می‌توانید بهترین کار خود را انجام دهید.

• وابستگی به ابزارها یا تجهیزات خاص برای کار.

• رها کردن یک پروژه به محض این که دشوار شود.

• احساس این که نیاز به اجازه‌ کسی برای شروع یا ادامه‌ مسیر دارید.

• اجازه دادن به این که کمبود بودجه، تجهیزات یا حمایت مانع کار شما شود.

• داشتن ایده‌های بیش از حد و ندانستن از کجا شروع کردن.

• هیچ‌وقت پروژه‌های خود را به پایان نرساندن.

• سرزنش شرایط یا دیگران به خاطر اختلال در روند کاریتان.

• رمانتیزه کردن رفتارهای منفی یا اعتیادها.

• باور به این که فقط در حال و هوای خاصی می‌توانید بهترین کار خود را انجام دهید.

• در اولویت قرار دادن فعالیتها و مسئولیت‌های دیگر به جای تعهد به خلق اثر.

• حواس‌پرتی و تعلل.

• بی‌صبری.

• فکر کردن به این که هر چیزی که خارج از کنترل شماست، مانع کارتان می‌باشد.

محیطی بسازید که در آن آزاد باشید تا آنچه را که از بیانش هراس دارید، ابراز کنید.

۲۹- بذرها

عادتها

Notes :