۲۷- الهام

جرقه‌ای از خلاقیت الهام ناگهانی می‌آید—جرقه‌ای از نور که ذهن را روشن می‌کند. برای دریافت آن، باید فضا ایجاد کنیم: سکوت، آگاهی، و رهایی از عادت‌ها. هنرمند واقعی الهام را می‌شناسد، آن را دنبال می‌کند و تا پایان با آن همراه می‌ماند.

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

2/7/20251 دقیقه خواندن

در یک لحظه ظاهر می‌شود- یک لقاح بی‌عیب و نقص -درخشش نور الهی.

ایده‌ای که بطور معمول به تلاش و زمان برای شکل‌گیری نیاز دارد، ناگهان در یک نفس، شکوفا می‌شود.

آنچه الهام را تعریف می‌کند،به کیفیت و مقدارادراک بستگی دارد.

چنان به سرعت اتفاق می‌افتد که پردازش آن غیرممکن به نظر می‌رسد.

الهام، سوخت موشکی است که کار ما را به پیش می‌برد.

مکالمه‌ای جهانی است که مشتاق پیوستن به آن هستیم.

واژه‌ی الهام - إِنسْپِيرار (inspirare)- از لاتین گرفته شده است، به معنای «دمیدن» یا «تنفس کردن».

همانطور که ریه‌ ها برای کشیدن هوا باید ابتدا خالی شوند، ذهن نیز برای دریافت الهام، به فضایی برای ورود تازه‌ها

نیاز دارد.

جهان به دنبال تعادل است. از طریق خلأ، انرژی را به درون دعوت می‌کنید.

همین اصل در تمام جنبه‌های زندگی صادق می‌باشد.

اگر در جستجوی رابطه‌ای جدید باشیم درحالی‌که در رابطه‌ای دیگر هستیم، فضای کافی برای ورود تازگی وجود ندارد.

نمی‌توانیم رابطه‌ی مطلوبمان را بپذیریم.

برای فراهم کردن زمینه‌ای جهت دریافت الهام، می‌توانیم تمرینهایی برای آرام‌ سازی ذهن در نظر بگیریم همانند

مدیتیشن، آگاهی، سکوت، تفکر، دعا، یا هر آیینی که ما به کمک کند تا از حواس‌پرتی و پاپانچا (آشفتگی ذهنی) فاصله

بگیریم.

خودِ نفس کشیدن وسیله‌ای قوی برای آرام کردن ذهن، ایجاد فضا، و همسو شدن با لحظه‌ حال می‌باشد.

هرچند نمی‌توان تضمین کرد که همیشه الهام از این راه خواهد رسید. با این حال، این خلأ ممکن است الهام را به بازی

فرا بخواند.

در معنایی عمیق‌تر و معنوی، الهام به دمیدن زندگی تعبیر می‌شود. برداشتی کهن، آن را تأثیر بی‌واسطه‌ امر الهی

می‌داند. برای هنرمند، الهام نفَسی از نیروی خلاق است که بی‌درنگ از ورای وجود محدود ما وارد می‌شود. نمی‌توان با

اطمینان گفت که این جرقه‌ بینش از کجا سرچشمه می‌گیرد. تنها می‌دانیم که این تنها از آنِ ما نیست.

وقتی الهام از راه می‌رسد، انرژی‌بخش است. اما نمی‌توان به آن متکی بود.

زندگی هنری نمی‌تواند صرفاً بر انتظار برای الهام بنا شود.

الهام از کنترل ما خارج است و یافتن آن دشوار. به تلاش نیاز دارد و باید دعوت‌نامه‌هایی برای آن فرستاد.

در غیاب آن، می‌توانیم روی بخشهای دیگر پروژه‌ که وابسته به این انتقال کیهانی نیازی ندارد، کار کنیم.

لحظات مکاشفه در معمولی‌ترین لحظات پنهان شده‌اند: سایه‌ای که بر زمین می‌افتد، بوی گوگرد کبریت روشن‌شده،

جمله‌ای که بطور تصادفی شنیده شده‌ یا به اشتباه درک شده است.

تعهد به حضور مداوم شرط اصلی کار خلاقانه است.

برای تنوع بخشیدن به الهام، ورودیها را تغییر دهید:

فیلمی را بدون صدا تماشا کنید، یک آهنگ را بارها و بارها گوش دهید، فقط اولین کلمه‌ هر جمله در داستانی کوتاه را

بخوانید، سنگها را بر اساس اندازه یا رنگ مرتب کنید، خواب شفاف(۱) را بیاموزید.

عادتها را بشکنید.

به تفاوتها توجه کنید.

اتصالات را ببینید.

یکی از نشانه‌های الهام، شگفتی است.

ما بسیاری از چیزها را بدیهی فرض می‌کنیم.

چگونه می‌توانیم از بی‌حسی و قطع ارتباط عبور کنیم تا شگفتی‌های طبیعت و "نبوغ انسانی"(۲) پیرامون خود را

دوباره ببینیم؟

بیشتر آنچه در جهان می‌بینیم، اگر از دیدگاهی تازه و بدون پیش داوری به آن نگاه کنیم، توانایی شگفت‌زده کردن ما را

دارد.

خود را آموزش دهید که شگفتی را در پس بدیهیات ببینید.

تا حد امکان از این دیدگاه به جهان بنگرید. در آن غرق شوید.

زیبایی پیرامون ما به شیوه های بیشماری زندگیمان را غنا می‌بخشد. خود به‌تنهایی هدفی ارزشمند است. همچنین

الگویی برای کارهای ما فراهم می‌آورد. می‌توانیم چشمی برای هماهنگی و تعادل پرورش دهیم، گویی آثارمان ما از ازل

وجود داشته‌اند، همانند کوه‌ها یا پرها.

موج الهام را تا جایی که امکان دارد برانید. اگربه‌اندازه‌ کافی خوش‌ شانس هستید که جرقه‌ الهام را تجربه کنید، از این

فرصت نهایت بهره را ببرید.

در انرژی این لحظه‌ نادر بمانید تا زمانی که ادامه دارد. وقتی در جریان هستید، حرکت را متوقف نکنید.

اگر نویسنده هستید و پیش از خواب جریانی از ایده‌ها به ذهنتان می‌آید، شاید بخواهید تا سپیده‌ دم با آن بمانید.

اگر موسیقی‌دان هستید و به هدف خود برای ساختن یک آهنگ یا ده آهنگ رسیده‌اید، اما موسیقی همچنان جاری است،

هرچه می‌توانید ثبت کنید.

اثری که حاصل می‌شود، ممکن است در پروژه‌ کنونی به کار نرود.، اما ممکن است در زمانی دیگر مفید باشد.

یا شاید هیچ‌ وقت استفاده نشود.

وظیفه‌ هنرمند تنها این است که این انتقال را بشناسد و با شکرگزاری با آن بماند، تا زمانی که مسیر خود را به طور

کامل طی کند.

از نظر اولویت، الهام در جایگاه نخست قرار دارد. پس از آن، شما قرار می‌گیرید و مخاطب در آخرین جایگاه قرار دارد.

این لحظات,لحظات خاصی هستند و باید با نهایت احترام با آنها برخورد شود.

برنامه‌های ما زمانی که این لحظات زودگذر روشنگری از راه می‌رسند، کنار گذاشته می‌شوند.

قدرت خود را فرا بخوانید و با تمام تعهد برای این هدیه‌ حضور یابید، حتی اگر در نامناسبترین زمان اتفاق بیفتد.

این وظیفه‌ یک هنرمندِ متعهد است.

جان لنن زمانی توصیه کرد که اگر آهنگی را آغاز کردید، همان لحظه تا پایان آن را بنویسید.

الهام اولیه، حیاتی در خود دارد که می‌تواند شما را تا پایان قطعه حمل کند.

نگران نباشید اگر برخی بخشها هنوز کامل نیستند. یک پیش‌نویس خام تهیه کنید.

پیش‌نویس کامل، هرچند ناقص، معمولاً از قطعه‌ای کوچک که ظاهراً بی‌نقص است، مفیدتر خواهد بود.

وقتی ایده‌ای شکل می‌گیرد، یا ملودی‌ای نوشته می‌شود، ممکن است احساس کنیم رمز را گشوده‌ایم و باقی کار

خودبه‌خود انجام خواهد شد.

اما اگر وقفه‌ای ایجاد شود، جرقه‌ اولیه ممکن است محو شود و بازگرداندن آن دشوار گردد.

الهام را نیرویی تصور کنید که از قوانین فرسایش(آنتروپی)(۳) مصون نیست.

۲۸-عادتها

الهام

1-Lucid dreaming : خواب شفاف

2-human engineering : نبوغ انسانی

3-Entropy:

در زمینه‌ی الهام و خلاقیت (مانند متن بالا)

آنتروپی نشان‌دهنده‌ این است که ایده‌ها و الهامات در معرض زوال هستند- اگر از آنها استفاده نشود، ممکن است به ‌تدریج محو شوند و بازیابی آن‌ها دشوار شود