۲۴- گوش کردن

این مقاله هنر شنیدن عمیق را بررسی می‌کند؛ شنیدنی که فراتر از گوش است و حضور کامل و بدون قضاوت را می‌طلبد. چنین شنیدنی ما را به لحظه حال می‌آورد، رشد و درک عمیق‌تری را ممکن می‌سازد.

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

11/1/20241 دقیقه خواندن

هنگامى كه حال گوش كردن هستيد آنچه وجود دارد فقط زمان حال مى باشد .

در آيين بودايي ، زنگى در مراسم مذهبى به صدا در مى آيد ، صداى زنگ بلافاصله شركت كننده را به زمان حال

می‌کشاند.

این یک یادآوری کوچک برای بیدار شدن است.

در حالی که چشمها و دهان را می‌توان بست، گوش دری ندارد که بسته شود.

هرچه در اطرافش باشد را جذب می‌کند. می‌شنود اما نمی‌تواند انتقال دهد. گوش صرفاً در برابر جهان حضور دارد.

وقتی می‌شنویم، صداها به ‌طور خودکار وارد گوش می‌شوند. معمولا از جزئيات تمام صداها و دامنه کامل آنها آگاه

نیستیم. گوش كردن به معنای توجه به آن صداها، همراهی با آنها، و یکی شدن با آنها است. با این حال، گفتن اینکه ما

با گوش‌ها یا ذهن خود گوش می‌دهیم، ممکن است یک تصور نادرست باشد. ما با تمام بدن خود گوش می‌دهیم، با

تمام وجودمان. ارتعاشات که فضای اطراف ما را پر می‌کنند، برخورد امواج صوتی با بدن، درک‌های فضایی که ایجاد

می‌کنند و واکنش‌های درونی بدن که تحریک می‌شوند – همه بخشی از فرآیند گوش دادن می‌باشند. بعضی از

صداهای بَم فقط در بدن احساس می‌شوند و گوشها قادر به درک آن‌ها نیست.

این تفاوت زمانی که به موسیقی از طریق هدفون به جای اسپیکرها گوش می‌دهیم،محسوس است. هدفون‌ها توهمی

ایجاد می‌کنند و حس‌ها را فریب می‌دهند که فکر کنیم كه تمام موسیقی را به طور كامل می‌شنويد. بسیاری از

هنرمندان در استودیو از استفاده از هدفون خودداری می‌کنند، زیرا این يك نسخه ضعيف از تجربه شنيدن در دنياى

واقعی است. با اسپیکرها، به صدای سازهاى در اتاق نزدیکتر هستیم و به‌ صورت فیزیکی در طیف کاملى از

ارتعاشات غرق می‌شویم.

بسیاری از ما زندگی را گویی از طریق یک جفت هدفون تجربه می‌کنیم. ما دامنه کامل احساسات را از خود دور

می‌کنیم. اطلاعات را می‌شنویم، اما ارتعاشات ظریف احساسات در بدن را دریافت نمی‌کنیم. وقتی با تمام وجود تمرین

گوش دادن می‌کنید، دامنه آگاهی خود را گسترش می‌دهید تا حجم عظیمی از اطلاعات را که [ در شرايط عادى ]

ناديده گرفته مى شود را درک کنید و مطالب بیشتری برای تغذیه عادت هنری تان کشف می‌ کنید.

اگر به موسیقی گوش می‌دهید، چشمان خود را ببندید. ممکن است خود را در تجربه‌ای عمیق بیابید [و] وقتی قطعه

تمام می‌شود، ممکن است از جایی که خود را می‌یابید، شگفت‌زده شوید. شما به مکانی دیگر منتقل شده‌اید؛ جایی که

موسیقی زندگی می‌کند.

ارتباط[تات همواره ] در دو جهت جریان دارد، حتی زمانی که یک نفر صحبت می‌کند و دیگری در سکوت شنوده مى

باشد. وقتی شنونده کاملاً حاضر باشد، سخنران اغلب به شکل متفاوتی ارتباط برقرار می‌کند. اکثر مردم عادت ندارند

که کاملاً شنیده شوند و این ممکن است برایشان گیج‌کننده باشد.

گاهی ما جریان اطلاعات ارائه شده را مسدود می‌کنیم و شنیدن واقعی را تضعيف مى كنيم. ذهن انتقادی ما ممکن

است وارد عمل شود، توجه اش جلب آنچه با آن موافق هستیم و آنچه نیستیم، یا آنچه دوست داریم و نداریم شود و

ممکن است به دنبال دلایلی بگرديم تا سخنران را بى اعتبار كنيم یا اشتباهش را ثابت كنيم .

نظرسازى ، گوش دادن نمى باشد. همينگونه آماده‌سازی براى پاسخ دادن، دفاع از موضع خود و حمله به طرف مقابل

گوش دادن محسوب نميشود .بى صبرانه گوش دادن به معناى هیچ چیز نشنیدن است. گوش دادن یعنی تعلیق

ناباورى[ كنار گذاشتن بى اعتمادى] . ما با ذهن باز دریافت می‌کنیم. توجه کردن بدون هيچ پيش فرض . تنها هدف این

است که کاملاً و شفاف آنچه منتقل می‌شود را درک کنیم، و کاملاً با آنچه بیان می‌شود در لحظه حاضر بمانیم – و به

آن اجازه دهیم كه همان باشد كه هست.

کمتر از این انجام دادن نه تنها بى احترامى به گوینده است، بلکه به خود شما هم آسيب ميزند. در حالی که داستانی

در ذهن خود ایجاد می‌کنید و از آن دفاع می‌کنید، اطلاعاتی را که ممکن است افکار فعلی شما را تغییر دهد یا تکامل

بخشد را از دست می‌دهید.

اگر بتوانیم از واكنش هاى ناخودآگاه خود فراتر برويم ، ممکن است مطالب عمیق‌ترى [ در سخن شنونده ] پیدا کنیم

که با ما همخوانى داشته باشد یا به درک ما کمک کند. اطلاعات جدید ممکن است یک ایده را تقویت کند، کمی آن را

تغییر دهد یا کاملاً آن را وارانه کند.

گوش دادن بدون پيش داورى راهى براى رشد و يادگيرى ما انسانها مى باشد . بيشتر اوقات، پاسخ‌های درستی

مطلقى وجود ندارد، فقط دیدگاه‌ها متفاوت است. هرچه بیشتر بتوانیم دیدگاه‌های مختلف را ببینیم، درک ما گسترده‌تر

می‌شود. فیلتر ما می‌تواند با دقت بیشتری به سمت آنچه که واقعاً هست نزدیک شود، به جای اينكه تنها از زاويه

محدود همراه با تعصبات خود آن را تفسیر كنيم.

صرف نظر از نوع هنری که خلق می‌کنید، گوش دادن امکانات جديدى را باز می‌کند.[و] به شما اجازه می‌دهد كه جهان

بزرگ‌تری را ببینید. بسیاری از باورهای ما پیش از آن که ما انتخابی در آن‌ها داشته باشیم،به ما آموخته شده‌ است.

برخی از آن‌ها ممکن است نسل‌ها به عقب بازگردند و دیگر کاربرد نداشته باشند. برخی ممکن است هیچ‌گاه کاربرد

نداشته باشند.

بنابراین، گوش دادن تنها آگاهی نیست. بلکه رهایی از محدودیت‌های پذیرفته‌شده است.

صبر

گوش کردن