۱۷-شک وتردید
شک به خود، قسمتی از تجربه انسانیست که میتواند الهام بخش باشد و به جذابیت هنر اضافه کند، زیرا هر فرد ناقص و منحصر به فردی است. هنر، به واسطه انسانیت و ناقص بودن ما، معنا پیدا میکند؛ زیرا درد، ناامنی و ترس، قسمتی از زندگی است که ما را به هنر وابسته میکند.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
5/29/20241 دقیقه خواندن
شک به خود، در همه ما وجود دارد و در حالی که ممکن است آرزو کنیم که از بین برود ولى وجود آن به ما خدمت مى كند.
نقصها [بخشى] از انسانيت ما هستند و جذابیت هنر در انسانی بودن آن است. اگر شبیه ماشین بودیم، هنر معنائى نمي يافت و روحى
نداشت . با زندگی، درد، ناامنی و ترس همراه است. همه ما متفاوت و ناقص هستیم، و این نقصها هستند که ما و هنرمان را جذاب
میکنند. ما قطعاتی خلق میکنیم که منعکسکننده ما هستند، و اگر شك و ترديد بخشی ازما می باشد، در نتيجه اثارمان نيز درجه
بالاتری از واقعيت خواهد داشت. خلق هنر یک عمل رقابتی نیست. کار ما نمایانگر خود ما می باشد.
اين اشتباه است كه بگوییم "من آماده چالش نیستم." بله، ممکن است نیاز باشد تا مهاراتهای خود را عمیقتر کنیم تا چشماندازمان را به
طور کامل تحقق بخشیم. اگر آماده نیستید، هیچ کس دیگری نمیتواند کار شما را انجام دهد. تنها شما میتوانید. تنها شما صدای خود
را دارید.
افرادی که هنر را برميگزينند، اغلب آسیبپذیرترینها افراد هستند. بسیاری از خوانندگانی که در میان بهترینهای جهان قرار دارند،
نمیتوانند به صدای خودشان گوش دهند. و اینها استثناهاى نادری نیستند. بسیاری از هنرمندان در حوزههای مختلف مسائل مشابهی
دارند. حساسیتی که به آنها اجازه میدهد هنر خلق کنند، همان آسیبپذیری است که آنها را نسبت به قضاوت حساستر میکند. با این
حال، بسیاری از آنها همچنان به اشتراکگذاری کار خود ادامه میدهند و خطر انتقاد را میپذیرند. ظاهرا هیچ انتخاب دیگری ندارند.
بودن هنرمند بخشی از کیستی آنهاست و از طریق خودبیانگری به تکامل میرسند.
اگر یک خالق به قدری از قضاوت میترسد که قادر به پیشرفت نیست، ممکن است تمایل به اشتراکگذاری کار به اندازه تمایل به محافظت
از خودقوی نباشد. شاید هنر نقش آنها نباشد. سرشت آنها ممکن است به دنبال مسیر دیگری باشد. این راه برای همه نیست. دشواری
بخشی از فرآیند است.فقط به این دلیل که استعداد یا مهارتی داریم موظف نیستیم این دعوت را دنبال کنیم .
نياز به یادآوری دارد که خلق کردن نعمتى است كه به آن دست یافتهایم. این یک امتیاز است. ما آن را انتخاب میکنیم. ما مجبور به انجام
این کار نیستیم. اگر ترجیح میدهیم این کار را نکنیم، پس این کار را نکنیم.
برخی هنرمندان موفق به شدت احساس ناامنى ميكنند وبه خود تخريبىمی پردازند با اعتیاد دست وپنجه نرم میکنند و یا با موانع دیگری
برای خلق واشتراک گذاری کار خود مواجه هستند. تصویر ناسالم از خود یا سختیهای زندگی میتواند هنری بزرگ ایجاد کند، وبرای
هنرمند منبعی عمیق از بینش و احساسات فراهم کند. ولى همچنين میتوانند مانع آن شوند که هنرمند بتواند آثار زیادی را در طول زمان
خلق کند.
افرادی که به خصوص در این زمينه چالش دارند، عموماً نمیتوانند به طور مكرر کار خلاقانه انجام دهند. و دلیل آن، ناتوانی هنریشان
نیست، بلکه علت آنست که تنها یک یا دو بار توانستهاند از مشکلات خود عبور کنند و اثری بزرگ به اشتراک بگذارند.
یکی از دلایلی که بسیاری از هنرمندان بزرگ در اوايل زندگى شان بر اثر مصرف بيش از حد مواد مخدر فوت ميكنند این است که از
مواد مخدر برای بیحس کردن يك زندگى بسیار دردناک استفاده میکنند. دلیل اینکه زندگیشان دردناک است، همان دلیلی است که
آنهاهنرمنداند. حساسیت فوقالعادهشان.
اگر شما زیبایی یا درد فوقالعادهای را در جايي میبینید که دیگران هیچ چیزی نمیبینند، شما با احساسات بزرگ روبرو هستید. این
احساسات میتوانند گیجکننده و غافلگیرکننده باشند. وقتی کسانی که اطرافتان هستند، آنچه شما میبینید و آنچه شما احساس میکنید
را نمیبینند، این میتواند منجر به احساس انزوا و حس عمومی عدم تعلق، و احساس متفاوت شود.
اين احساسات پرشور، که وقتی در کار بیان میشوند، بسيار قدرتمند هستند، اما همانند ابرهای تاریکی هستند که باعث بیحسی
میشوند تا به ما اجازه دهند صبح بخوابیم یا از تخت بلند شویم و روز را شروع کنیم. هم نعمت است و هم یک نفرین .