۷۴ – همکاری
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
8/4/20251 دقیقه خواندن
منشورِ وجود، بُعدی از هستی را در کارمان بازمیتاباند.
وقتی بیش از یک منشور به کار گرفته شود، امکانهایی شگفتانگیز گشوده میشوند.
چه این نگاهها با هم در تضاد باشند و چه در تکمیل یکدیگر، در کنار هم چشماندازی نو میآفرینند.
بیایید این را «همکاری» بنامیم. همانند آگاهی، همکاری نیز نوعی تمرین است.
هرچه ماهرانه تر در این فرایند شرکت کنیم، برایمان طبیعیتر و آسانتر میشود.
همکاری شبیه بداهه نوازی در یک گروه جز است: چند نوازنده، هرکدام با دیدگاهی منحصربفرد، کنار هم کار میکنند
تا کلیتی نو بیافرینند؛ در لحظه، به شکلی شهودی، کنش و واکنش نشان میدهند.
میتوانی رهبری را بر عهده بگیری، یا بگذاری دیگران هدایتت کنند و از شگفتی اتفاقات غیرمنتظره لذت ببری.
میتوانی تکنوازی کنی یا کاملاً سکوت پیشه کنی, بسته به اینکه چقدر در خدمتِ اثر باشد. هر بار که با دیگران
همکاری میکنیم، در معرض شیوههای تازهای از کار کردن و مسئله گشایی قرار میگیریم . چیزی که میتواند روند
خلاقانهمان را در آینده شکل دهد. همکاری را نباید با رقابت اشتباه گرفت.
این یک زورآزمایی برای اثبات حقانیت یا پیشبردن خواستههای خود نیست.
رقابت، در خدمتِ نفس است. همکاری، در خدمتِ بهترین نتیجه.
همکاری را مانند کمک گرفتن یا یاری رساندن برای بالا رفتن از دیواری بلند تصور کنید. در این عمل، هیچ کشمکش
قدرتی وجود ندارد. تنها - راهیست برای رسیدن به دیدگاهی نو.
اینکه سهم خودمان در یک پروژه را بسنجیم، در حقِ آن پروژه بیانصافیست.
باور به اینکه ایدهای بهترین است چون از ماست، خطاییست ناشی از بیتجربگی.
نفس، خواهان مالکیتِ فردیست و برای بزرگنمایی خود، به زیانِ هنر عمل میکند.
روشهای تازهای را که شهودی به نظر نمیرسند پس میزند، و از مسیرهای آشنا محافظت میکند.
بهترین نتایج زمانی بدست میآیند که بیطرف و فارغ از وابستگی به راه حل های خود باشیم.
همه ما زمانی سود میبریم که بهترین ایده انتخاب شود، فارغ از اینکه از آنِ کیست.
وقتی با هنرمندان همکاری میکنم، توافقمان این است که فرآیند را ادامه میدهیم تا جایی که همه ما از کار رضایت
داشته باشیم. این، هدفِ نهاییِ همکاریست.
اگر یک نفر عاشقِ اثر باشد و دیگری نه، معمولاً مسئلهای پنهان وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
این نشانهایست که هنوز به اندازه کافی پیش نرفتهایم و اثر، به تمام ظرفیتش نرسیده است.
اگر یکی گزینه «الف» را ترجیح دهد و دیگری «ب» را، راه حل در انتخاب یکی از آنها نیست، بلکه در ادامه مسیر تا
رسیدن به گزینهای تازه است . گزینه «ج»، که هر دو هنرمند آن را برتر بدانند.
این گزینه ممکن است عناصری از «الف»، از «ب»، از هر دو، یا از هیچکدام را در خود داشته باشد.
در لحظهای که یکی از همکاران به خاطر پیشرفت کار، به گزینهای نه چندان دلخواه راضی شود - همه بازندهاند.
تصمیمهای بزرگ نه با فداکاری، بلکه با شناسایی مشترکِ بهترین راه حل شکل میگیرند.
اگر در همین شکل فعلی، اثر را دوست داری، چیزی از دست نمیرود اگر تلاش کنیم آن را بهتر کنیم تا همه آن را دوست
داشته باشند. این،سازش نیست. این یعنی با هم کار میکنیم تا از نسخه فعلی فراتر برویم.
در همکاریها، همیشه سطحِ آفرینش یکسان نیست . گاهی افراد بسیار بااستعدادی دور هم جمع میشوند، اما به هر
دلیلی، با یکدیگر همنوا نمیشوند.
یا ممکن است یکی از افراد با روحیه همکاری وارد نشود، و به جای آن، فضایی از رقابت یا قانع کردن دیگران ایجاد کند.
اگر هرگز با یک همکار به تفاهم نرسیدید و پس از تلاشهای پیاپی، کار به نقطهای خاص و درخشان نرسید، شاید این
همکاری، پیوندِ درستی نبوده باشد.
در عین حال، اگر همیشه با یک همکار به تفاهم کامل برسید، ممکن است نوعی ناهماهنگی پنهان در کار باشد. ما
به دنبال کسی نیستیم که مثل ما فکر کند، مثل ما کار کند، و سلیقهای یکسان داشته باشد. اگر شما و همکارتان در همه
چیز توافق داشته باشید، شاید حضور یکی از شما غیرضروری باشد.
تصور کنید پرتو نوری از میان دو فیلتر با رنگی کاملاً مشابه عبور کند؛ چه به تنهایی، چه روی هم، همان رنگ را تولید
میکنند. اما وقتی دو فیلتر با رنگهایی متضاد روی هم قرار میگیرند، سایه ای نو خلق میشود.
در بسیاری از بزرگترین گروهها، جمعها و همکاریهای خلاقانه، وجود نوعی دوگانگی یا تضاد میان اعضا, بخشی از
فرمول شکوه آنها بوده است. جادوی اثر از تنش پویایی میان دیدگاههای گوناگون پدید میآید؛ و نتیجه، آثاریست
متمایزتر از هرآنچه یک نفر به تنهایی خلق میکند.
تنش سالم در یک همکاری، پدیدهای رایج است. اصطکاک است که آتش را پدید میآورد. تا زمانی که به «راهِ خودمان»
وابسته نباشیم، از این اصطکاک استقبال میکنیم.
این تنش ما را به بهترین نسخه ممکن از اثر نزدیکتر میکند.
برخی همکاریها بیشتر شبیه دیکتاتوریاند تا دموکراسی. این شیوه هم میتواند نتیجه بخش باشد.
در چنین مواردی، همه توافق میکنند که از چشمانداز یک نفر پیروی کنند و تمام توان خود را صرف تحقق آن سازند.
چه تصمیم نهایی را یک فرد بگیرد و چه یک جمع، این همچنان نوعی همکاریست.
همه مشارکت کنندگان بهترین توان و خلاقیت خود را در روحیه همکاری پیشکش میکنند.
ارتباط، هسته همکاریِ ماهرانه است.
در هنگام ارائه نقد - آن را شخصی نکنید. همیشه درباره خودِ اثر صحبت کنید، نه درباره فردی که آن را خلق کرده.
اگرکسی نقد را شخصی برداشت کند، معمولاً ارتباطش را قطع میکند.
بازخوردتان را تا جای ممکن دقیق و جزئی بیان کنید. بر جزئیاتی که میبینید و احساس میکنید تمرکز کنید. هرچه
بازخوردتان عینیتر و بیطرفانهتر باشد، بهتر پذیرفته میشود.
گفتنِ «فکر میکنم رنگها در این دو ناحیه به خوبی با هم هماهنگ نیستند.» مفیدتر است از اینکه بگویید:
«از این رنگها خوشم نمیاد».
حتی اگر راه حلی مشخص در ذهن دارید، فوراً آن را مطرح نکنید. شاید طرف مقابل، خودش راه حل بهتری پیدا کند.
نَفْسِ ما ممکن است کمک را دخالت تلقی کند.
به خاطر سپردن این نکته مفید است که زبان، ابزارِ ناقصی برای ارتباط است.
یک ایده، هنگام ترجمه شدن به کلمه ها، دستخوش تغییر و کمرنگ شدن میشود؛
و آن کلمه ها، هنگام دریافت شدن توسط ما، از صافی ذهنمان عبور کرده و باز هم تحریف میشوند.
در نهایت، ما در دنیایی از ابهام قرار میگیریم.
برای رسیدن به درکِ درست از آنچه واقعاً گفته شده، باید با صبر و دقت، از داستانی که فکر میکنیم, میشنویم , عبور
کنیم. هنگام دریافت نقد، تمرینی مناسب این است که آنچه شنیدهایم را دوباره تکرار کنیم.
ممکن است دریابیم آنچه شنیدهایم، همان چیزی نبوده که گفته شده؛ و حتی آنچه گفته شده، لزوماً منظور گوینده هم
نبوده است. بپرس تا شفافیت بیشتری به دست آوری.
وقتی همکاران با حوصله توضیح میدهند که کدام قسمتِ اثر برایشان در اولویت است،، ممکن است متوجه شویم که
دیدگاه هایمان در تضاد نیستند؛ بلکه فقط از زبان متفاوتی استفاده میکنیم یا عناصر متفاوتی را به چشم میآوریم.
وقتی مشاهداتمان را با دقت و شفافیت بیان میکنیم، فضا گشوده میشود. این کار از شدت بار عاطفی میکاهد و
امکانِ همکاری در خدمتِ اثر را فراهم میسازد.
همافزایی یک گروه - بهاندازه و شاید بیش از- استعداد فردی اعضایش اهمیت دارد.
۷۴ – همکاری


Synergy:
همافزایی یعنی قدرت گرفتن از تفاوتها- زمانی رخ میدهد که افراد با تواناییها، دیدگاهها، یا انرژیهای متفاوت، بهجای رقابت، وارد یک همکاری هماهنگ میشوند. این تفاوتها اگر بهدرستی مدیریت شوند، باعث غنا و عمق بیشتر اثر میشوند.