۷۲ – منشورِ خود
ما نسخههای گوناگونی از خود داریم که بسته به زمان و مکان تغییر میکنند هر اثر، تنها بخشی از نورِ درون ما را بازتاب میدهد. پذیرفتن این منشور درون، ما را در آفرینش آزادتر میسازد.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
8/1/20251 دقیقه خواندن
تعریفِ «خودِ واقعی» کار سادهای نیست . شاید حتی ناممکن باشد.
ما نسخههای مختلفی از خود را در لحظات گوناگون زندگی میکنیم، نسخههایی در حال تغییر.
پیشنهادِ «خودت باش» آنقدر کلی ست که شاید کارکرد چندانی نداشته باشد.
خودِ هنرمند، خود در کنار خانواده، خود در محل کار، خود در میان دوستان، خود در بحران یا آرامش،
و خودِ تنها برای خود .
افزون بر این تفاوتهای محیطی، درون ما نیز مدام در حال دگرگونیست.
حالوهوا، سطح انرژی، داستانهایی که برای خودمان تعریف میکنیم، تجربههای گذشته، میزان گرسنگی یا
خستگیمان. تمام این عوامل، در هر لحظه، شکل تازهای از بودن میسازند.
بسته به اینکه با چه کسی هستیم، کجا قرار داریم، و تا چه اندازه احساس امنیت یا چالش میکنیم، پیوسته در حال
تغییرایم و میان جنبههای گوناگون خودمان جابجا میشویم.
شاید بخشی از وجودمان بخواهد جسورتر یا سرکش باشد، که با بخش سازگارتر و گریزان از مجادله درونمان در
کشمکش است.
شاید بخشی خیالپرداز در ما باشد که مشتاق زیستن در جهانهایی عظیم و باشکوه است، اما با بخشی واقع گرا در
تضاد قرار میگیرد که توانایی ما را برای واقعیکردن این رؤیاها به چالش میکشد.
همواره گفتوگویی پنهان میان این جنبه های مختلف در جریان است؛ و هر بار که با یکی از آنها همنوا میشویم،
انتخابهایمان تغییر میکنند و این انتخابها، مسیر و نتیجه کارمان را دگرگون میسازند. در یک منشور، پرتوِ یگانهای
از نور وارد میشود و به طیفی از رنگها میشکند.
خودِ انسان نیز همچون منشوریست.
رویدادهای خنثی به درونش راه مییابند و به طیفی از احساسات، افکار و ادراک تبدل میشوند.
هر بُعدی از وجود، این دادهها را به شیوهای منحصربفرد دریافت و پردازش میکند،
نورِ زندگی را به شکلی خاص بازمیتاباند و طیفهایی تازه از هنر را ساطع میکند.
به همین دلیل، هیچ اثری نمیتواند بازتابدهنده تمام جنبههای وجود ما باشد.
شاید حتی با تمام تلاشمان، این امر هرگز ممکن نباشد.
در عوض، میتوانیم منشورِ خود را در آغوش بگیریم، و بگذاریم واقعیت، همچنان به گونهای منحصربفرد از درونمان
عبور کند. همچون یک کالیدوسکوپ، میتوانیم روزنه نگاهمان را تنظیم - و نتیجه را دگرگون کنیم.
شاید تصمیم بگیریم از یکی از جنبههای خاص وجودمان دست به آفرینش بزنیم .
مثلاً با انتخاب نقشی خاص، اثری - از تاریکترین قسمت وجودمان یا روحانیترین قسمت وجودمان- بیافرینیم.
این دو اثر شبیه به هم نخواهند بود، اما هر دو رنگیست واقعی از منشور درون ما.
هرچه بیشتر طبیعت منشورگونه خود را بپذیریم، آزادتر میشویم تا در رنگهای گوناگون بیافرینیم،
و بیشتر به شهودهای ناهماهنگِ خود در روند آفرینش اعتماد میکنیم.
نیازی نیست بدانیم چرا چیزی خوب است، یا آیا «تصمیم درستی» بوده، یا بازتاب دقیقی از ماست
آن، صرفاً نوریست که منشور وجودمان در این لحظه از زمان، به گونهای طبیعی ساطع میکند.
هر چارچوب، روش یا برچسبی که بر خود تحمیل میکنی،
به همان اندازه که میتواند دریچهای بگشاید،
ممکن است محدودکننده باشد.
منشورِ خود


Notes: