۶۹ – پایان برای آغازِ دوباره (تولدی دوباره)
زندگی، هنر، و آفرینش همگی در چرخهای بیپایان از تولد و رهایی تنفس میکنند. هر اثر، لحظهای پرانرژی که در قالب هنر جاودانه شده. آغاز، تکمیل، رهایی… و دوباره، آغاز.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
7/22/20251 دقیقه خواندن
کارل یونگ شیفته ساختن برجی گرد برای زندگی، اندیشیدن و خلق کردن بود.
این شکل برای او مهم بود، چون «زندگی در دایره» را نمادی میدانست از چیزی که پیوسته در حال پدید آمدن و
گذشتن است.
ما بخشی از چرخهای دائمی و به هم پیوستهایم .
چرخه تولد، مرگ، و زایش دوباره. جسم ما به خاک بازمیگردد تا زندگیی نو از دل آن برخیزد،
و ذهنِ پرانرژیمان به جهان بازمیگردد تا شکلی دیگر بگیرد.
هنر نیز در همین چرخه مرگ و تولدِ دوباره نفس میکشد.
ما با به پایان رساندن یک پروژه، در این چرخه شرکت میکنیم تا بتوانیم از نو آغاز کنیم.
همانطور که در زندگی، هر پایان فرصتیست برای شروعی تازه.
وقتی آنچنان درگیرِ یک اثر میشویم که آن را مأموریتِ زندگی خود میپنداریم،
و جایی برای شکل گرفتن اثر بعدی باقی نمیماند.
هدف هنرمند تنها بزرگی نیست بلکه حرکت رو به جلوست.
برای رسیدن به پروژه بعد، باید پروژه فعلی را به پایان رساند.
و برای خدمت به پروژه اکنون، باید آن را کامل کرد تا بتواند رها شود و وارد جهان شود.
به اشتراک گذاشتن اثر، بهای خلق آن است.
نشان دادن آسیب پذیریت، هزینهایست که باید بپردازی.
از دلِ این تجربه، تولدی تازه برمیخیزد. تازگیای در درونت شکل میگیرد برای پروژه بعدی،
و تمام پروژههایی که پس از آن خواهند آمد.
هر هنرمند، تاریخی پویا خلق میکند - موزهای زنده از آثارِ به پایانرسیده - یکی پس از دیگری.
آغاز، تکمیل، رهایی.
آغاز، تکمیل، رهایی.
بارها و بارها.
هرکدام مُهریست بر زمان،
یادبودی از لحظهای گذرا
لحظهای سرشار از انرژی که اکنون در قالب "اثری هنری" جاودانه شده است.
زیبایی یک اثر، در نقطه پایانش نیست ،
بلکه ایستگاهیست در مسیر.
فصلیست از زندگی ما.
و ما این گذرها را،
با ثبتِ هر اثر،
به رسمیت میشناسیم.
پایان برای آغازِ دوباره (تولدی دوباره)


Notes: