۶۵ – ترجمه
تمرین، جوهر آفرینش است. با صیقلدادن مهارتهایمان، پلی میسازیم میان جهان درون و بیرون. مسیر هنرمند، ترکیبیست از یادگیری، رشد، و وفاداری به صدای ناب خویش.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
6/29/20251 دقیقه خواندن
هنر، عملیست برای رمزگشایی.
ما از سرچشمه، اطلاعاتی (هوشیاری) را دریافت میکنیم و آن را از با وسیلهای که در آن تبحر داریم، معنایش
میکنیم. در هر زمینهای، سطوح متفاوتی از تسلط و روانی وجود دارد.
میزان مهارت ما بر تواناییمان در ترجمه دقیق این اطلاعات تأثیر میگذارد، همانطور که دایره واژگان بر شیوه ارتباط
اثر دارد. اما این رابطه، مستقیم و خطی نیست، رابطهایست که در حال تغییر و تحول است.
وقتی زبانی تازه میآموزیم، شاید بتوانیم سؤالی بپرسیم، عبارتی زیبا و از برشده بگوییم، یا نادانسته، جملهای
خندهدار بر زبان بیاوریم و همزمان، ممکن است احساس کنیم که توانِ بیانِ ایدههای بزرگتر را نداریم،
از انتقالِ احساساتی ظریف ناتوانیم و نمیتوانیم آنچه واقعاً هستیم را ابراز کنیم.
هرچه مهارتهایمان را بیشتر پرورش دهیم، گسترش دهیم و صیقل بزنیم، روانتر میشویم.
در فرایند آفرینش، آزادی بیشتری را تجربه میکنیم و از یکنواختی فاصله میگیریم.
و تواناییمان برای تجلیِ نسخه بهینه ایدههایمان در جهانِ مادی، بهطرز چشمگیری افزایش مییابد.
برای خود اثر، و همچنین برای لذتِ شخصیمان،تداوم در پرورش و ارتقای مهارتهایمان، ارزشی والا دارد.
هر هنرمندی، در هر مرحلهای از مسیر، میتواند از راه تمرین، مطالعه و پژوهش، بهتر شود.
موهبتهای هنر، بیشتر آموختنی و پرورشیاند تا ذاتی.
همیشه میتوانیم پیشرفت کنیم. همانطور که آرن اندرسن روزی گفت:
«من هم استاد هستم و هم دانشجو؛ چون اگر دیگر دانشجو نباشی، حق نداری خودت را استاد بنامی.»
اگر احساس میکنی نمیتوانی نتی را بنوازی یا تصویری را دقیق نقاشی کنی، بد نیست به خاطر بسپاری که مشکل
این نیست که نمیتوانی، بلکه هنوز انجامش ندادهای.
از فکر کردن به ناممکن ها پرهیز کن.
اگر برای پروژهای به مهارت یا دانشی خاص نیاز داری، میتوانی آن را جستوجو کنی و کمکم در مسیرش گام برداری.
برای هرچیزی میتوان تمرین کرد.
در حالیکه این چهارچوب میتواند توانایی تو را گسترش دهد، تضمین نمیکند که به هنرمندی بزرگ بدل شوی.
ممکن است نوازندهای گیتار، پیچیدهترین سولوی ممکن را اجرا کند و از نظر فنی حیرتانگیز باشد، اما از نظر
احساسی هیچ ارتباطی برقرار نکند؛ درحالیکه یک نوازنده آماتور شاید با اجرای ساده یک قطعه سهآکوردی، اشکت را
درآورد.
درعین حال، نیازی نیست از یاد گرفتن تئوریها زیاد بترسی. اگر اجازه ندهی، این دانش ، لطمهای به صدای ناب و
خالصت نمیزند. داشتن دانش آسیبی به اثر نمیزند [اگرچه] نحوه استفاده از آن ممکن است بزند.
اگر ابزارهای تازهای به دست آوردهای. لازم نیست تمامشان را به کار بگیری.
یادگیری، راههای بیشتری برای رساندنِ بهترِ مقصودمان در اختیارمان میگذارد.
از میان منویی گسترده تر، همچنان میتوانیم سادهترین و نابترین گزینه را انتخاب کنیم. نقاشانی چون بارنت
نیومن، پیت موندریان، و جوزف آلبرز آموزشدیده کلاسیک بودند، و تصمیم گرفتند که تمام زندگی حرفهایشان را
صرفِ کاوش در شکلهای ساده، تکرنگ و هندسی کنند.
به مهارتت همچون "نیرویی زنده" در درونت نگاه کن. همانقدر در چرخه تکامل سهیم است که دیگر موجوداتِ زنده
میخواهد رشد کند. میخواهد شکوفا شود.
صیقلدادنِ این مهارت، ادای احترام به آفرینش است.
مهم نیست که بهترین در زمینهات بشوی یا نه.
همین که برای بهتر شدن تمرین میکنی، به این معنی است که رسالت نهاییات را روی این سیاره بجا میآوری.
۶۵ – ترجمه


Notes: