۵۳ – انتظارات بزرگ
ما نمیدانیم چه پیش میآید، اما پیش میرویم. نه با اطمینان از نتیجه، که با اعتماد به مسیر. شکست نیست، آزمودن است. .و هر اشتباه، گامیست به سوی شگفتی.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
5/29/20251 دقیقه خواندن
وقتی که پروژهای جدید را شروع میکنیم، اغلب با اضطراب روبرو میشویم.
احساسی که تقریباً به سراغ همه ما میاید- فرقی نمیکند چقدر باتجربه، موفق یا آماده باشیم.
در مواجهه با خلأ، نوعی کششِ متضاد وجود دارد.
از یک سو، هیجانی است از امکانِ آفرینشِ چیزی بزرگ
و از سوی دیگر، ترسی است عمیق که مبادا هیچ چیز پدید نیاید.
و از آن مهمتر: نتیجه، از کنترل ما خارج است.
انتظاراتمان وزنی سنگین پیدا میکنند.
و ترس از اینکه شاید از عهده کار برنیاییم، سنگین تر میشود: اگر این بار نتوانیم آن را به سرانجام برسانیم چه؟
آنچه کمک میکند این نگرانیها را آرام کنیم و رو به جلو برویم، اعتماد به فرآیند است.
وقتی پشت میز کار مینشینیم، باید به یاد داشته باشیم که نتیجه، در اختیار ما نیست.
اگر با شهامت و ایستادگی، گامبهگام در دلِ نادانسته پیش برویم در حالی که تمام دانستهها و تجربههایمان را با خود
داریم در نهایت به جایی خواهیم رسید. جایی که شاید از پیش انتخابش نکرده باشیم، اما بهاحتمال زیاد، جایی
شگفتانگیزتر خواهد بود.
این، مسئلهی باور کور به خود نیست، بلکه نوعی «ایمانِ تجربی» است.
تو همچون مُبَلِّغ کار نمیکنی که در انتظار معجزه باشد، بلکه همچون دانشمندی عمل میکنی - آزمایش میکنی،
اصلاح میکنی، دوباره میآزمایی.
با آزمون و خطا پیش میروی و بر آنچه بدست میآید، بنا میکنی.
در این مسیر، ایمان است که پاداش میگیرد. شاید حتی بیشتر از استعداد یا توانایی.
در نهایت، چگونه میتوان چیزی را به هنر بخشید که نیاز دارد، بیآنکه اعتمادی کور در میان باشد؟
ما باید به چیزی که هنوز وجود ندارد،باور داشته باشیم، تا امکان ظهورش را فراهم کنیم.
وقتی هنوز نمیدانیم به کجا میرویم، درنگ نمیکنیم.
در تاریکی پیش میرویم.
اگر هیچ یک از تلاشهایمان به پیشرفت نینجامد، به باور و اراده تکیه میکنیم.
شاید لازم باشد چند گام به عقب بازگردیم، تا بتوانیم بهدرستی پیش برویم.
اگر ده تجربه را امتحان کنیم و هیچکدام نتیجه ندهد، با یک انتخاب روبرو هستیم:
میتوانیم آن را به خود بگیریم، خود را شکستخورده بدانیم و تواناییمان را در حل مسئله زیر سؤال ببریم.
یا میتوانیم درک کنیم که ده راهِ نادرست را کنار زدهایم و به همین اندازه به راهحل نزدیکتر شدهایم.
برای هنرمند که کارش آزمودنِ امکانهاست - موفقیت، به همان اندازه که در یافتن پاسخ است،
در کنار گذاشتنِ پاسخهاییست که کار نمیکنند.
در مسیرِ آزمودن، به خود اجازه میدهیم اشتباه کنیم، زیادهروی کنیم، حتی بیشتر از حد پیش برویم،
و گاه نابلد و ناشی باشیم.
شکستی در کار نیست - هر گامی، حتی لغزشها، ضروریست برای رسیدن به مقصد.
هر تجربه، اگر در آن درسی نهفته باشد،ارزشمند است به شیوه خود.
حتی اگر ارزشش را درک نکنیم،هنرِ ما همچنان در حالِ ورزیده شدن است
و اندکاندک به مهارت و استادی نزدیکتر میشویم.
با ایمانی خللناپذیر، کار را با این فرض آغاز میکنیم که مسئله پیشاپیش حل شده است.
پاسخ در جایی هست . شاید حتی درست پیش روی ما باشد، فقط هنوز آن را نیافتهایم.
با گذر زمان و انجام پروژههای بیشتر، این ایمان به آزمودن در تو رشد میکند.
یاد میگیری خواستههایی والاتر در دل نگه داری، با حوصله پیش بروی،
و به گشایشِ رازآلودی که در برابرَت رخ میدهد، اعتماد کنی.
با این درک که همین فرآیند، تو را به جایی خواهد رساند که باید برسی, هر جا که آن مقصد خود را نشان دهد.
و طبیعتِ جادوییِ این گشایش، هر بار، نفس را در سینهمان حبس میکند.
گاهی همین اشتباهها هستند که اثری را شکوهمند میکنند.
انسانیت در اشتباهها نفس میکشد.
انتظارات بزرگ


Notes: