۴۸ - خاموش کردن صداها (صداهای تضعیفکننده)
پروژه هنریت را در سکوت بساز، بینیاز از هیاهوی بیرون. بگذار صداهای مزاحم بگذرند، بیآنکه جوابی از تو بگیرند.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
5/22/20251 دقیقه خواندن
گاهی سالها، حتی چند دهه طول میکشد تا پروژه اول خود را خلق کنیم.
این اثر معمولاً در خلأ شکل میگیرد. در فضایی ساده، در گفت وگویی که بیشتر با خودمان داریم.
اما وقتی آن را با دیگران به اشتراک میگذاریم، صداهای بیرونی پدیدار میشوند.
مخاطبانی ظاهر میشوند. چه گروهی از دوستان باشند، چه انبوهی از غریبهها.
افراد و شرکتهایی با منافع تجاری وارد میدان میشوند.
و همین که شروع به کار روی پروژه بعدی میکنیم، صداهای بلند بیرونی از حاشیه به گوش میرسند و
ما را به مسیرهای خلاقانه متفاوتی سوق میدهند و از ما میخواهند که اثر را همین حالا ارائه دهیم، بدون اینکه
کیفیت برایشان اهمیتی داشته باشد.
وقتی این صداها وارد ذهن هنرمند میشوند ,
نگرانی درباره ضربالاجلها، قراردادها، فروش، توجه رسانهای، تصویر عمومی، کارکنان، هزینهها، گسترش مخاطب،
حفظ طرفداران فعلی, تمرکز او را بهآرامی تضعیف میکنند.
نیّت اولیه اثر ممکن است تغییر کند؛
از بیانِ خالصانه خود، به تلاشی برای بقا.
از انتخابهای خلاقانه،به تصمیمهای تجاری.
کلید عبور از این مرحله از مسیر هنری، یادگیریِ «خاموش کردن» است.
یادگیری اینکه چگونه فشارهای بیرونی را از ورود به فرآیند درونی بازداریم،
و نگذاریم آن حالِ نابِ خلاقانه، خدشهدار شود.
یادآوریِ ذهنی شفاف که نخستین اثر را پدید آورد و زمینهساز موفقیت شد، میتواند بسیار کمک کننده باشد.
نه فقط دغدغههای تجاری، بلکه نیازها و صداهای بیرونی را نیز کنار بگذار.
هنگام تلاش برای آفرینش بهترین اثرت، اجازه نده وارد آگاهیت شوند.
وقتی بتوانی با تمرکزی خالص بر خلاقیت کار کنی،در فضایی مقدس و امن، همه بهرهمند میشوند.
و سایر اولویتها نیز، به نحوی شایسته، برآورده خواهند شد.
در هر مرحلهای از مسیر حرفهای، منتقد درونی ممکن است صدایش را بلند کند
و تکرار کند که بهاندازه کافی بااستعدادنیستی،
ایدهات ارزش ندارد،خلق هنر، اتلاف وقت است و نتیجه، مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت.
میگوید: تو شکست خوردهای.
گاهی صدایی درونی دقیقاً برخلاف صدای منتقد عمل میکند
و میگوید هر کاری که انجام میدهی بینقص است،
و قرار است به بزرگترین پدیدهای تبدیل شوی که جهان تا بهحال دیده است.
در بسیاری از موارد، این صداها در اصل بیرونیاند؛
صدای والدینی انتقادگر یا بیشازحد تحسینگر،
معلمی سختگیر یا راهنمایی پُرنفوذ.
ما قضاوت دیگران را بهمرور درونی کردهایم و حالا بهعنوان صدای خود با آن مواجه میشویم.
اما این صداها لزوماً معتبر نیستند.
میتوان همانگونه که به سایر سروصداهای گذرا بیتوجه هستیم، به آنها نیز بیتفاوت بود.
هر فشاری که در مسیر خلق احساس میشود - چه از درون باشد، چه از بیرون - دعوتی است برای خودبازنگری .
هدف هنرمند، حفظ نوعی پاکی درونی و بیوابستگی است:
دوری از استرس، احساس اجبار، ترس و وابستگی به نتیجهای خاص.
و اگر تمرکز از دست برود، همیشه میتوان آن را بازیافت.
نخستین گام، آگاهی یافتن است . توجه به اینکه زیر بار خودانتقادی یا فشارِ برآورده کردنِ انتظارات قرار گرفتهای.
و به یاد آوردن این واقعیت ساده اما مهم که موفقیت بیرونی، خارج از کنترل ماست.
آنچه اهمیت دارد، خلق اثریست که دوستش داری -در همین لحظه، با تمام توان.
رهایی از صداهای درونی، خود نوعی مراقبه است.
برای مدتی تمام دغدغهها را کنار بگذار و با خود بگو - تنها بر یک تمرین تمرکز خواهم کرد-خلقِ اثری بزرگ.
اگر در این فاصله آشفتگیهای ذهنی پدیدار شدند، نه به آنها توجه کن و نه با آنها درگیر شو.
هیچ انرژی به آنها نده. بگذار مانند ابرهایی که گرد کوهی میچرخند، بیصدا عبور کنند.
تداوم در این تمرین، عضلهای درونی میسازد. عضله تمرکزِ هدفدار.
که میتوانی آن را در هر زمینهای از زندگی به کار بگیری.
در نهایت، خاموش کردن صداهای تضعیفکننده و غرق شدن در اثر، دیگر تلاشی آگاهانه نخواهد بود،
بلکه تواناییای خواهد شد که در خود پروراندهای.
خاموش کردن صداها (صداهای تضعیفکننده)


Notes: