۴۲ – جدایی متصل (امکان)

گاهی کافیست فقط تماشاگر باشی هر آنچه می‌گذرد، فقط بخشی است از داستانی بزرگتر. اگر بتوانیم از روایت ذهنیمان فاصله بگیریم، امکانهای تازه، خود را نشان می‌دهند

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

ترجمه از رضا صحرایی

4/25/20251 دقیقه خواندن

در نظر بگیر که هنگام رخ دادن اتفاقات زندگی، از داستانِ خودت فاصله بگیری.

دست‌ نوشته‌ رُمانی که سالها روی آن کار کرده‌ای در آتش می‌سوزد.

رابطه‌ای عاشقانه به پایان می‌رسد، آن‌ هم وقتی فکر می‌کردی همه‌چیز خوب پیش می‌رود.

شغلی را که به آن دلبسته‌ای از دست می‌دهی.

هرچند ممکن است دشوار باشد، سعی کن این رویدادها را همانطور تجربه کنی که تماشاگرِ فیلمی پرحادثه هستی.

صحنه‌ای را می‌بینی که قهرمان داستان، با چالشی ظاهراً غیرقابل‌ حل ، روبرو شده.

این تو هستی، اما درعین‌ حال تو نیستی.

به‌جای فرو رفتن در اندوه شکست عشقی، یا استرسِ از دست دادن شغل، یا سوگِ فقدان،

اگر بتوانی جدا شدن را تمرین کنی، شاید واکنشت اینگونه باشد:

انتظار این اتفاق غیرمنتظره در داستان را نداشتم.* ببینیم در ادامه چه بر سر قهرمان ما خواهد آمد.

همیشه صحنه‌ بعدی در راه است و آن صحنه‌ بعدی ممکن است سرشار از زیبایی و رضایت باشد.

دوران سخت، پیش‌درآمدِ لازم برای ظهور این امکانهای تازه بود.

نتیجه، همان نتیجه‌ ای نیست که تصور می‌کردیم.

تاریکی، نقطه‌ پایان نیست و روشنایی نیز پایان راه نمی‌باشد. این دو، در چرخه‌ای همیشگی و وابسته به یکدیگر

جریان دارند. نه تاریکی بد است، نه روشنایی خوب. آنها فقط هستند.

این تمرینِ همیشگی -اینکه هیچ تجربه‌ای را پایانِ داستان ندانیم - می‌تواند ما را در زندگی‌ای باز، پر از امکان و همراه

با آرامش درونی، پشتیبانی کند.

وقتی وسواس‌ گونه روی یک رویداد متمرکز می‌شویم، ممکن است آن اتفاق فاجعه‌آمیز به‌نظر برسد.

اما واقعیت این است که آن فقط بخشی کوچک از زندگیست.

هرچه بیشتر عقب بکشیم و دورتر نگاه کنیم، هر تجربه‌ای کوچکتر و کوچکتر می‌شود.

بزرگ‌ نمایی کن و اسیر شو،یا فاصله بگیر و ببین.

وقتی به بن‌بست می‌رسیم، ممکن است احساس یأس و ناامیدی سراغمان بیاید.

توانایی بیرون ماندن از داستان، فاصله گرفتن، و دیدن مسیرهای تازه برای ورود به چالش یا عبور از آن، ارزشی

بی‌پایان دارد.

اگر اجازه دهیم این اصل بر ما تأثیر بگذارد، همانگونه که ما نیز با آن کار می‌کنیم تخیلمان ما را از تارهای درهم‌ تنیده‌

داستانهای فردی و فرهنگی رها می‌سازد.

هنر، قدرت آن را دارد که ما را از حالت خلسه و گرفتاری بیرون بکشد، ذهنمان را به روی امکانها بگشاید،

و دوباره ما را با انرژی جاودانه که در همه‌چیز جاریست، پیوند دهد.

جدایی متصل (امکان)

Notes:

* I wasn't expecting that plot twist.