۴۱ - موفقیت
موفقیت واقعی در سکوتِ جان رخ میدهد، نه در هیاهوی تحسین یا آمار و ارقام. نه پول، نه شهرت، نه تأیید دیگران—تنها صداقت با خود و وفاداری به اشتیاق درونیمان.
"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین
ترجمه از رضا صحرایی
4/25/20251 دقیقه خواندن
موفقیت را چگونه باید سنجید؟ نه با محبوبیت، نه با پول، و نه با تحسین دیگران.
موفقیت در خلوتِ جان رخ میدهد. در لحظهای که تصمیم میگیری اثرت را رها کنی، قبل از مواجهه با هرگونه نظر
دیگران. وقتی هرچه در توان داشتی برای به کمال رساندن آن اثر صرف کردهای. وقتی از نتیجه راضی هستی و
آمادهای رهایش کنی.
موفقیت هیچ ارتباطی با عوامل بیرونی ندارد. پیشرفتن خود بخشی از موفقیت است.
زمانی که اثری را به پایان میرسانیم، آن را به اشتراک میگذاریم و قدم در مسیر پروژهای نو میگذاریم.
هرچه پس از این حسِ آرامِ رضایت درونی میآید وابسته به شرایط بازار است - شرایطی که فراتر از ما قرار دارند.
وظیفه ما، آفرینش آثاری زیباست، در نهایت توان و از سر صداقت.
گاه این آثار تحسین میشوند یا پاداش میگیرند و گاهی نه.
اگر برای حدس زدنِ سلیقه دیگران، به دانسته درونی مان شک کنیم، هرگز بهترین اثرمان متجلی نخواهد شد.
موفقیت در سطح جامعه ، معیار خوبی برای سنجش ارزش و کیفیت اثر نیست.
برای اینکه اثری از نظر تجاری به ثمر برسد، باید ستارهها در یک خط قرار بگیرند و هیچکدام از آنها به میزان خوب
بودنِ خود اثر مربوط نیستند.
شاید زمان انتشار، یا سازوکار پخش - یا حال و هوای فرهنگی جامعه یا حتی پیوندی با یک رویداد روز عامل آن باشد.
اگر در همان روزی که پروژهای منتشر میشود، فاجعهای جهانی رخ دهد،ممکن است آن اثر به کلی نادیده گرفته شود.
اگر تغییر سبکی در کارت ایجاد کرده باشی، ممکن است طرفدارانت در ابتدا با آن ارتباط برقرار نکنند.
اگر اثر هنرمند دیگری که به شدت مورد انتظار بوده، در همان روز منتشر شود، پروژه تو ممکن است آنچنان که باید
دیده نشود. بسیاری از اتفاقات، کاملاً خارج از کنترل ما هستند. تنها چیزهایی که در اختیار ماست:
این است که انجام بهترین کاری که میتوانیم، به اشتراک گذاشتن آن، شروع پروژه بعدی و پشت سر را نگاه نکردن.
اشتیاق به موفقیت بیرونی، چیزی غیرعادی نیست . بسیاری امیدوارند که این موفقیت، خلائی درونشان را پُر کند.
برخی، دستاورد را درمانی برای احساس «کافی نبودن» میپندارند.
هنرمندانی که با تلاش و پشتکار به دنبال رسیدن به این تصویر هستند، اغلب برای واقعیت آن آمادگی ندارند.
بیشتر جنبههای محبوبیت، آنگونه که تبلیغ میشود، نیست و هنرمند اغلب به همان اندازه تهیست که پیش از آن بوده
شاید حتی تهیتر.
اگر با این باور زندگی کنی که موفقیت ، درد تو را درمان خواهد کرد وقتی آن «درمان» سر برسد و کارساز نباشد،
امیدی که داشتی میتواند به یأس بدل شود.
درک اینکه چیزی که عمرت را صرف رسیدن به آن کردهای، نتوانسته ناامنیها و آسیبپذیریهایت را ترمیم کند،
میتواند با افسردگی همراه باشد.
و از آن بدتر وقتی انتظارات بالا رفته و عواقب سنگین تر شدهاند، این فشار فقط بیشتر میشود.
و هیچگاه به ما آموخته نشده که چگونه باید با چنین ناامیدی عظیمی روبرو شویم.
گاهی تعهد به سلیقه مخاطب، آزادی هنرمند را محدود میکند.
ممکن است یک موزیسین کار خود را با سبکی آغاز کند که عاشق آن است و در همان سبک به موفقیت بزرگی دست یابد.
اما اگر سلیقهاش تغییر کند، ممکن است احساس کند به مسیر گذشته زنجیر شده، چرا که حالا مدیر برنامه، روابط
عمومی، نماینده، دستیار و دیگرانی هستند که منافعشان به موفقیت تجاری او گره خورده است.
در سطح شخصی، شاید حتی هویت خودش را هم به آن سبک خاص که در گذشته با آن شناخته میشده، پیوند زده
باشد.
هر زمان که ندای درونی برای حرکت و تحول شنیده میشود، خرد آن است که به آن گوش دهیم.
در مقابل آن، ترس از دست دادن موقعیت، تنها به بنبست میانجامد.
ممکن است لذت و ایمانات به کار را از دست بدهی، چرا که دیگر با حقیقت درونت سازگار نیست.
در نتیجه، اثر ممکن است سطحی به نظر برسد و در نهایت، نتواند مخاطب را هم درگیر کند.
در نظر بگیر که شاید این سبک اولیهات نبود که باعث موفقیت شد، بلکه شور و شوق شخصیات درون آن بود.
پس اگر مسیر اشتیاقات تغییر کرد، آن را دنبال کن.
اعتماد تو به شهود و هیجانت، چیزیست که با دیگران هم طنین میاندازد.
یک نتیجه یکسان [ بسته به زاویه دید] میتواند یا موفقیتی بزرگ باشد یا شکستی سنگین.
و این برداشت، ممکن است بر کل مسیر حرفهای نویسنده یا هنرمند اثر بگذارد.
اگر کاری که از نظر اکثر معیارها موفق بوده، بهعنوان شکست تلقی شود، ادامه دادن مسیر برای هنرمند سختتر
خواهد شد.
به همین دلیل است که پایبندی به درکِ شخصیِ موفقیت، ما را در مسیر تعادل نگه میدارد.
و اینکه هر اثر تازه را، فارغ از جایگاهمان در نگاه دیگران، آنگونه خلق کنیم که گویی هیچ چیز برای از دست دادن
نداریم.
اگر بتوانیم به ایده "خلق و به اشتراک گذاری" اثر، بدون وابستگی به نتیجه، متصل شویم،
احتمال بیشتری دارد که اثر، در خالص ترین شکلِ خود پدیدار شود.
موفقیت


Notes: