۲۲-قوانین

هنرمندان معمولاً از چارچوب‌های گذشته برای ایجاد آثار خود استفاده می‌کنند، اما مفید است که گاهی این چارچوب‌ها را کنار بگذارند و با رویکردهای جدید کار کنند. هر قانون یا روشی که در گذشته موفق بوده است، لزوماً بهترین یا تنها راه نیست.

"عمل خلاقانه:راهی برای بودن" کتابی از ریک روبین

9/27/20241 دقیقه خواندن

هر اصل راهنما یا معیار خلاقانه‌ای قانون است . ممکن است این قوانین در درون هنرمند يا يك سبك یا يك فرهنگ

وجود داشته باشد. قوانین به‌ طور ذاتى محدودیت‌ هستند.

قوانین ریاضی و علوم، متفاوت از قوانینی هستند که در اینجا مورد بحث قرار می دهیم.

آن قوانین روابط دقیقی را در دنیای فیزیکی توصیف می‌کنند که با آزمایش آنها در دنياى فيزيكى، به صحت آنها

واقف هستيم‌. قوانینی که هنرمندان می‌آموزند متفاوت است. این قوانین فرضیات هستند نه واقعيات مطلق. آنها هدف

یا روشی را برای نتایج کوتاه‌ مدت یا بلند مدت توصیف می‌کنند. آنها برای امتحان كردن وجود دارند و تنها تا زمانی

که مفید باشند ارزش دارند. این قوانین , قوانین طبیعت نیستند.

انواع مختلفی از فرضیات به‌عنوان قوانین جلوه می‌کنند. پیشنهادی از یک کتاب خودیاری(selfhelp)، چیزی که در

یک مصاحبه شنیده‌ایم، بهترین نکته هنرمند محبوب شما، عبارتی در فرهنگ یا چیزی که یک معلم به شما گفته است.

قوانین ما را به رفتارهای معمولى هدایت می‌کنند. اگر هدف ما ایجاد آثار استثنایی باشد، بیشتر قوانین صدق

نمی‌کنند. معمولى و متوسط چیزی نیست که به آن ببالیم. هدف تطبیق نیست. بلكه هدف، بزرگ کردن تفاوت‌ها

(آنچه که مطابقت نميكند) ، ویژگی‌های خاص و منحصر به فردی است که شما چگونه جهان را می‌بینید.

به‌جای اينكه مانند دیگران باشيد برای نظر خودتان ارزش قائل باشید. آن را پرورش دهید و گرامی بدارید.

به‌ محض اینکه یک استانداردى تعيين شد، احتمالاً جالب‌ترین کار، کاری خواهد بود که آن استاندارد را دنبال نمی‌کند.

دلیل خلق هنر، نوآوری و بیان خود، نشان دادن ارائه مفهومی تازه، به‌اشتراک گذاشتن آنچه در درون است و بيان

دیدگاه منحصر به فرد مى باشد.

فشارها و انتظارات از جهات مختلفی وارد می‌شوند. آداب و رسوم جامعه تعیین می‌کنند که چه چیزی درست و غلط

است، چه چیزی پذیرفته شده و چه چیزی مورد نکوهش است، چه چیزی جشن گرفته می‌شود و چه چیزی تحقیر

می‌شود.

هنرمندانی که هر نسل را تعريف می‌کنند، عموماً کسانی هستند که خارج از این مرزها زندگی می‌کنند. نه هنرمندانی

که باورها و قراردادهای زمان خود را منعكس می‌کنند، بلکه کسانی که از آنها فراتر می‌روند. هنر یک رویارویی است.

واقعیت مخاطبان را گسترش می‌دهد، به آنها اجازه می‌دهد تا از پنجره‌ای متفاوت به زندگی نگاه كنند. پنجره اى كه

ممكن است يك دیدگاهی شکوهمند جدیدى را نمايان كند.

در ابتدا، ما با چهارچوبى تاثير يافته از آثار گذشته به حرفه هنرى خود مى پردازيم. اگر شما در حال نوشتن یک

آهنگ هستید، ممکن است فکر کنید که باید سه تا پنج دقیقه طول بکشد و مقدار مشخصی از تکرار داشته باشد.

برای یک پرنده، آواز چیز بسیار متفاوتی است. پرنده به فرمت سه تا پنج دقیقه‌ای ترجیح نمی‌دهد و لازم نیست که

همخوانی به‌عنوان بخش اصلی مورد قبول واقع شود، با این حال، آواز برای پرنده به همان اندازه خوش‌آهنگ است.

حتی بیشتر به ذات وجودی پرنده وابسته است.

[آواز او] يك دعوت است، يك هشداری، راهی برای ارتباط، وسیله‌ای برای بقا است.

یکی از روش‌های مفید این است که با کمترین قوانین و محدودیت‌های از پیش تعیین‌شده به کار خود بپردازیم.

استانداردهای موجود در زمینه انتخابی ما اغلب آنقدر رایج هستند که آنها را بدیهی می‌پنداریم. آنها نامرئی و

بی‌سوال باقی می‌مانند واین موضوع باعث می‌شود که فکر کردن خارج از چارچوب معمول تقریباً غیرممکن باشد.

به یک موزه هنر بروید. بیشتر نقاشی‌هایی که خواهید دید، بوم‌هایی هستند که بر روی یک قاب مستطیلی چوبى

کشیده شده‌اند، خواه نقاشی "مرگ سقراط" ژاک-لوئی داوید باشد یا نقاشی‌های محراب هیلمار آ.کلیند.

محتوا ممکن است متفاوت باشد، اما مواد سازنده ثابت هستند.

یک استاندارد كه به‌طور کلی پذیرفته شده وجود دارد.

اگر می‌خواهید نقاشی کنید، احتمالاً با کشیدن بوم روی یک قاب مستطیلی چوبی و قرار دادن آن روی یک سه‌پایه

شروع می‌کنید.

صرفاً بر اساس ابزارهائى كه انتخاب كرده ايد، شما قبل از شروع به كار به‌طور تصاعدی آنچه ممکن است را محدود

کرده‌اید، قبل از اینکه حتى یک قطره رنگ با بوم تماس بگیرد.

ما فرض می‌کنیم که تجهیزات و قالب بخشی از هنر هستند. با این حال، نقاشی می‌تواند هر چیزی باشد كه از رنگ

بر روی يك سطح برای زیبایی‌ یا انتقال پيام استفاد شود. ساير تصميمات به عهده هنرمند است.

قراردادهای مشابهی در بیشتر هنرها وجود دارند یک کتاب دارای تعداد صفحات معینی است و به فصل‌ها تقسیم

می‌شود. یک فیلم سینمایی ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه طول مى كشد و اغلب دارای سه بخش است. در هر رسانه‌ای، مجموعه‌ای

از ضوابط وجود دارد که پيش از آغار كار ما را محدود می‌کنند.

سبكها (ژانراها) ، به‌ویژه، با انواع خاصی از قوانین همراه هستند. یک فیلم ترسناک، یک باله، یا یک آلبوم کانتری -

هر کدام با انتظارات خاصی همراه هستند. به محض اینکه از برچسبی برای توصیف كار خود استفاده ‌کنید،

وسوسه‌ای برای تطبیق با قوانین آن وجود دارد.

الگوهای گذشته می‌توانند در مراحل ابتدایی الهام‌بخش باشند، اما مفید است که فراتر از آنچه که تاكنون انجام شده

بينديشيم. جهان در انتظار متكررات نیست.

اغلب، نوآورانه‌ترین ایده‌ها از کسانی می‌آیند که بر قوانین آنچنان مسلط شده اند که می‌توانند فراتر از آنها را ببینند،

یا از کسانی که هرگز آنها را نیاموخته‌اند.

فریبنده‌ترین قوانین ، قوانینی نیستند که می‌توانیم ببینیم، بلکه آن قوانینی هستند که آنها را نمی‌توانیم ببينيم.

این قوانین عمیق‌تر در ذهن پنهان شده اند و اغلب نادیده گرفته مى شوند، در آن سوی آگاهی مان.

قوانینی که از طریق برنامه‌ریزی در دوران کودکی، درس‌هایی که فراموش کرده‌ایم، تاثيرات نامرئى (Osmosis)

فرهنگ و تقلید از هنرمندانی كه الهام بخش ما بوده اند ، وارد تفکر ما شده‌اند.

این قوانین می‌توانند به ما خدمت کنند یا ما را محدود کنند. از هر فرضی که بر اساس خرد متعارف شکل گرفته است

آگاه باشید.

قوانینی که به‌طور ناخودآگاه رعايت می‌شوند بسیار قوی‌تر از قوانینی هستند که به‌ عمد تعیین می‌شوند واحتمال

بیشترى دارد که به کار شما آسيل بزنند.

هر نوآوری خطر تبدیل شدن به یک قانون را دارد. و نوآوری نيز ممكن است خطر تبدیل شدن به یک هدف را در خود

داشته باشد.

وقتی کشفی می‌کنیم که به کار ما كمك می‌کند، اغلب اين كشف را به یک فرمول تبدیل مى کنیم. گاهی اوقات، تصمیم

می‌گیریم که این فرمول همان چیزی است که ما را به عنوان هنرمند تعريف ميكند.

صدای ما چیست و چه نیست؟

در حالی که این ممکن است برای برخی سازندگان مفید باشد، می‌تواند برای دیگران محدودیت باشد. گاهی اوقات، یک

فرمول با گذشت زمان كارائى خود را از دست ميدهد. و در مواقعى نمی‌دانیم که فرمول تنها عامل کوچکى است كه به

كار ما انرژی می‌دهد. مفید است که به ‌طور مداوم فرآیند خود را به چالش بکشید.

اگر با استفاده از سبکى ، روش یا شرایط کاری خاص داشته‌اید به نتيجه خوبى رسيديد ، فرض نکنید که این بهترین

راه است. یا راه شما. یا تنها راه. از مقدس کردن آن خودداری کنید. ممکن است استراتژی‌های دیگری وجود داشته

باشند که به همان اندازه موثر باشند و امکانات جديد ، جهت‌ها و فرصت‌هائى را براى شما فراهم کنند.

این همیشه درست نیست، اما موضوعى است که باید در نظر گرفت.

در نظر گرفتن اينكه هر قانون ،‌ قابل شکستن است ، روشى سالم برای زندگی به‌عنوان یک هنرمند است.

این عمل ،محدودیت‌ها را که باعث ايجاد يكنواختگى قابل پيش بينى در كار شما مى شوند را كاهش می دهد.

با پيشرفت در مسير حرفه اى تان، ممکن است یک يكنواختگى ایجاد شود که با گذشت زمان کمتر جالب باشد. کار شما

ممکن است بيشتر شبيه به يك شغل يا وظيفه به نظر برسد . بنابراین مفید است که توجه کنید آیا تمام مدت با همان

پالت رنگ‌ها کار کرده‌اید. پروژه بعدی را با کنار گذاشتن آن پالت شروع کنید.

عدم قطعیتی که ایجاد می‌شود، می‌تواند هیجان‌انگیز و ترسناک باشد. به‌محض اینکه یک چارچوب جدید داشته

باشید، برخی عناصر فرآیند قدیمی شما ممکن است دوباره به کار باز گردند و این اشكالى ندارد .

به یاد داشتن این نکته مفید است که وقتی یک کتابچه راهنمای قدیمی را دور می‌اندازید، مهارت‌هایی که در طول مسیر

آموخته‌اید همچنان با شما باقی می‌مانند. این توانایی‌های ارزشمند از قوانین فراتر می‌روند و آنها متعلق به شما

هستند. تصور کنید چه چیزهایی می‌تواند پدیدار شود وقتی مجموعه‌ای کاملاً جدید از مواد و دستورالعمل‌ها را بر

روی تخصص انباشته‌شده خود قرار دهید.

هنگامی که از قوانین آشنا فاصله می‌گیرید، ممکن است با قوانینی پنهانى روبرو شوید که بدون آگاهی شما همواره

راهنمایتان بوده‌ است. وقتی این قوانین را بشناسید، می‌توانید آنها را رها کنید یا با قصد و توجه بیشتری از آنها

استفاده كنيد . هر قانونی ارزش امتحان كردن را دارد، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه. فرضیات و روش‌های خود را به

چالش بکشید.

ممکن است راه بهتری پیدا کنید. حتی اگر بهتر نباشد، از تجربه یاد خواهید گرفت. همه این آزمایش‌ها مانند

پرتاب‌های آزاد هستند. هیچ چیزی برای از دست دادن ندارید.

مراقب این فرض باشید که روش کاری شما بهترین روش است، صرفاً به این دلیل که قبلاً به همین شکل انجامش داده‌اید.

۲۳-حقیقت برعکس است

قوانین